در دهههای اخیر، فلسفه عملکردگرایی (Functionalism) بهعنوان یکی از رویکردهای بنیادی در معماری امروزی شناخته شده است که تأکید اصلی آن بر کارکرد و عملکرد بناها و فضاهای شهری است. برخلاف دیدگاههای صرفاً زیباییشناسانه یا فرممحور، عملکردگرایی معتقد است که فرم باید از عملکرد و برای کارکرد نشأت بگیرد و طراحی معماری باید پاسخگوی نیازهای واقعی کاربران و محیط باشد.
این فلسفه ریشه در تحولات صنعتی و اجتماعی قرن بیستم دارد، جایی که ضرورت ایجاد فضاهای کارآمد، اقتصادی و پاسخگو به تغییرات سریع اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیکی، معماری را به سمت یک رویکرد واقعگرایانه و مبتنی بر عملکرد سوق داد.
عملکردگرایی در معماری به معنای سادهسازی فرمها و حذف تزئینات غیرضروری است؛ اما در عین حال توجه ویژهای به کاربری، دوام، اقتصاد انرژی و هماهنگی بنا با محیط طبیعی و انسانی دارد. از دیدگاه عملکردگرایی، زیبایی زمانی معنا مییابد که در خدمت کارکرد و دوام بنا باشد.
در معماری معاصر، این فلسفه به شکلهای مختلفی ظهور یافته است. به عنوان مثال، ساختمانهایی با طراحی مینیمال و ساده که تمام عناصر آنها با هدف پاسخگویی به نیازهای عملکردی و بهینهسازی منابع شکل گرفتهاند، نمونههایی بارز از عملکردگرایی هستند.
در عرصه شهرسازی نیز، فلسفه عملکردگرایی تأکید دارد که طرحهای شهری باید بر اساس نیازهای واقعی ساکنان و شرایط اقتصادی و اجتماعی بستر طراحی شوند و نه صرفاً بر اساس ایدهآلهای آرمانشهری یا زیباشناسانه. در این نگاه، کارایی شبکههای حملونقل، دسترسیها، و کاربری زمینها اهمیت اولویتداری دارد.
رویکرد عملکردگرا در توسعه املاک نیز به معنای انتخاب پروژههایی است که علاوه بر جذابیتهای ظاهری، بتوانند ارزش اقتصادی و اجتماعی مانا ایجاد کنند و پاسخگوی نیازهای بازار و کاربران باشند. این دیدگاه به خصوص در شرایط اقتصادی متغیر و پیچیده امروز، راهنمایی عملی برای تصمیمگیریهای توسعهای است.
فلسفه عملکردگرایی در معماری معاصر نه تنها با توجه به عوامل اقتصادی و اجتماعی، بلکه با درک عمیق از مانایی و حفظ منابع طبیعی نیز در هم تنیده شده است. امروزه طراحیهای عملکردگرا به سمت بهرهوری انرژی، استفاده از مصالح دوستدار محیط زیست و ایجاد فضاهای انعطافپذیر پیش میروند.
در نهایت، عملکردگرایی به عنوان فلسفهای واقعگرایانه و مدرن، میتواند پلی میان سنتهای معماری گذشته و نیازهای دنیای نئومدرن باشد، جایی که زیبایی، کارایی، و مانایی همزمان مورد توجه قرار میگیرند.
این رویکرد، که من آن را در فعالیتهای پژوهشی و عملی خود پی میگیرم، تلاش دارد تا معماری را به عنوان دانشی کاربردی و هنری واقعبینانه معرفی کند که بتواند پاسخگوی نیازهای متنوع و پیچیده امروز باشد.