رد شدن به محتوای اصلی

وحشت و طراحی محیط: لحظه‌ فروپاشی تصمیم

وحشت و طراحی محیطی: لحظه‌ فروپاشی تصمیم

نویسنده: شهباز غفوری

وحشت، شدیدترین و آشوبناک‌ترین پاسخ بدنی و ذهنی انسان به تهدیدی ناگهانی و کنترل‌ناپذیر است. برخلاف ترس که پاسخی هدفمند و سریع به تهدید واقعی است، وحشت وضعیتی است که در آن، ذهن و بدن هم‌زمان از کنترل خارج می‌شوند. فرد در مواجهه با تهدید، دیگر نه قادر به ارزیابی موقعیت است، نه می‌تواند تصمیم بگیرد یا رفتار هدفمندی نشان دهد. در سطح عصبی، هم‌زمان نواحی مختلفی مانند آمیگدال، هیپوتالاموس، اینسولا و شبکه‌ی سمپاتیک فعال می‌شوند. آدرنالین به‌صورت انفجاری ترشح شده و نشانه‌هایی همچون تپش قلب، تنگی نفس، تعریق شدید، لرزش اندام و فرار بی‌جهت بروز می‌کنند.

این وضعیت در معماری و طراحی محیطی جایگاهی بسیار جدی دارد، چراکه در بحران‌های واقعی مانند زلزله، آتش‌سوزی، ازدحام یا انفجار، امکان بروز وحشت در میان کاربران فضا بسیار بالاست. طراحی اگر مسیر گریز را مبهم، علامت‌گذاری اضطراری را ناکارآمد، یا رفتارهای خروج را محدود کند، باعث تشدید این پاسخ فیزیولوژیک می‌شود. فضایی که در شرایط بحرانی، امکان تصمیم‌گیری و خروج را از فرد بگیرد، بلافاصله به بستر وحشت بدل می‌شود؛ جایی که بدن پیش از ذهن، واکنش نشان می‌دهد، و تصمیم پیش از شکل‌گیری، فرو می‌پاشد.

معماری اگر در طراحی فضاهای عمومی، سازوکارهای خروج اضطراری را اولویت ندهد، درواقع بی‌واسطه بر شدت یا ضعف پاسخ‌های رفتاری در وضعیت‌های وحشت اثر می‌گذارد. خروجی‌های بسته، راه‌پله‌های پنهان، نشانه‌گذاری‌های مبهم، یا نورپردازی ناکارآمد، همگی مسیرهایی هستند به سوی رفتارهای پرخطر، کوبیدن به درها، شکستن پنجره‌ها یا زیر دست‌وپا ماندن افراد. طراحی محیط در زمان وحشت باید مثل مربی باشد، نه مانع؛ هدایت‌گر، نه سردرگم‌کننده.

یکی از نمونه‌های کلاسیک وحشت در محیط، فضاهایی با تراکم بالا و تنها یک مسیر خروج است. مثلاً سالن‌های سینما، تالارهای مراسم، یا حتی ایستگاه‌های مترو، اگر دارای تنها یک راه خروج باشند و این مسیر نیز در لحظه‌ی بحران قابل شناسایی یا دسترس نباشد، به‌سرعت بدل به میدان تراکم و سقوط افکار می‌شوند. در این‌جا دیگر زیبایی‌شناسی فرم، نور یا متریال هیچ ارزشی ندارد. آنچه اهمیت دارد، امکان بازگرداندن تصمیم است؛ یعنی طراحی‌ای که فرصت پاسخ را از فرد نگیرد.

نکته‌ی کلیدی این است که در وضعیت وحشت، «زمان تصمیم» حذف می‌شود. یعنی معماری باید به‌گونه‌ای طراحی شده باشد که مسیر گریز یا رفتار مناسب پیش‌تر تمرین شده یا با خوانایی بالا در حافظه‌ی فضایی فرد نشسته باشد. اینجاست که نقش طراحی آموزشی، شبیه‌سازی رفتاری و شکل‌گیری حافظه‌ی محیطی اهمیت پیدا می‌کند. پله‌ای که همیشه روشن است، خروجی‌ای که همیشه باز است، یا علامتی که همیشه قابل دیدن است، در لحظه‌ی وحشت بدل به نجات‌دهنده می‌شوند.

در سوی دیگر، اگر معماری محیط را برای پاسخ‌های وحشت‌آلود مستعد کند، یعنی فضاهایی بسازد که در وضعیت بحران، مخاطب را در بن‌بست فکری و فضایی قرار دهد، درواقع در تولید مرگ مشارکت کرده است. طراحی فضاهای بسته با دید محدود، راهروهای باریک بدون تهویه، یا سقف‌های سنگین در فضای عمومی، همگی می‌توانند محرک‌های فروپاشی شناختی باشند. در اینجا طراحی نه‌تنها ناکارآمد است، بلکه تبدیل به عامل تهدید می‌شود.

وحشت هم‌زمان پاسخ فردی و جمعی است. در ازدحام، ترس فردی به سرعت در میان جمعیت منتشر می‌شود و رفتارهای جمعی شکل می‌گیرند که از کنترل فردی فراتر می‌روند. طراحی فضا باید این انتقال را پیش‌بینی کند و تدابیر مناسب برای تخلیه‌ی تدریجی، تنظیم سرعت خروج و جلوگیری از انسداد را فراهم آورد. مثال‌های تاریخی بسیاری از فجایع انسانی وجود دارند که در اثر طراحی نادرست مسیرهای خروج یا نبود مدیریت فضایی در هنگام وحشت به مرگ صدها نفر انجامیده‌اند.

در طراحی محیطی معاصر، نیاز است که معماران و طراحان شهری، پارامترهای ذهنی وضعیت‌های بحرانی را به‌طور جدی وارد معادلات طراحی کنند. این شامل بررسی الگوهای حرکت در اضطراب، روش‌های کنترل ازدحام، فناوری‌های هشدار و طراحی خروج اضطراری با نور و هندسه‌ی واضح است. همچنین آموزش عمومی درباره‌ی رفتار در بحران، بخشی از طراحی فضا محسوب می‌شود، نه مسئله‌ای بیرونی.

در پایان، اگر معماری را نه‌فقط ساخت فضا، که طراحی تجربه بدانیم، در لحظه‌ی وحشت، مهم‌ترین مسئولیت طراح، بازگرداندن زمان و تصمیم به انسان است. یعنی اجازه‌دادن به فرد برای آن‌که لحظه‌ای کوتاه بتواند موقعیت را بفهمد، مسیر را شناسایی کند و پاسخ بدهد. این لحظه‌ی بسیار کوتاه، اگر به‌درستی فراهم شده باشد، می‌تواند جان‌ها را نجات دهد؛ و اگر حذف شده باشد، وحشت را به فاجعه بدل خواهد کرد.

مطالب پرخواننده

شیکیتا گانای؛ پذیرش آن‌چه نمی‌توان تغییر داد

شیکیتا گانای؛ پذیرش آن‌چه نمی‌توان تغییر داد نویسنده: شهباز غفوری «شیکیتا گانای» (Shikata ga nai) عبارتی است ژاپنی که به‌سادگی می‌توان آن را به این معنا ترجمه کرد: «کاری نمی‌توان کرد» یا «چاره‌ای نیست». اما فراتر از یک جمله‌ی ساده‌ی تسلیم، این مفهوم در فرهنگ ژاپنی ریشه‌ای عمیق در واقع‌گرایی، تاب‌آوری و نگاه کاربردی به محدودیت‌های زندگی دارد. ژاپنی‌ها با گفتن این عبارت، در برابر شرایطی که فراتر از کنترل آن‌هاست، حالت پذیرش فعالانه‌ای اتخاذ می‌کنند. نه از سر انفعال، بلکه برای آن‌که نیروی ذهنی و عاطفی خود را بر آن‌چه می‌توان تغییر داد متمرکز کنند. در بسیاری از موقعیت‌ها، انسان‌ها با پدیده‌هایی روبه‌رو می‌شوند که خارج از اراده و اختیار آن‌هاست: از بلایای طبیعی تا اشتباهات تاریخی، بیماری، مرگ، شکست‌های ناگهانی یا بی‌عدالتی‌های ساختاری. در این موقعیت‌ها، انکار، خشم، یا مقاومت مداوم، تنها منجر به فرسایش ذهنی و سردرگمی بیشتر می‌شود. شیکیتا گانای، روشی برای مدیریت این واقعیت‌هاست؛ نه با فرار، بلکه با پذیرش خردمندانه. این پذیرش البته به معنای کنار کشیدن از اق...

میهن دوستی: تعلق، فردیت و همبستگی انسانی

میهن‌دوستی: تعلق، فردیت، و همبستگی انسانی نویسنده: شهباز غفوری میهن‌دوستی، در ساده‌ترین معنای خود، به احساسی از تعلق و علاقه به سرزمینی گفته می‌شود که فرد در آن زاده شده، زیسته یا به آن احساس خانه‌بودگی دارد. این احساس، برخلاف بسیاری از برساخته‌های ایدئولوژیک، نه محصول مهندسی اجتماعی بلکه بازتابی از تجربه‌ی زیسته، حافظه‌ی بدنی، خاطره‌ی جمعی و پیوندهای عاطفی انسان با مکان است. میهن‌دوستی برآمده از تماس طولانی‌مدت فرد با یک اقلیم، زبان، سبک زیست، فضای شهری، معماری، و روابط انسانی خاص است که در گذر زمان بدل به بخشی از موجودیت شخصی می‌شود، بی‌آنکه الزاماً مستلزم نفی دیگران یا حذف تفاوت‌ها باشد. این احساس، در شکل اصیل و طبیعی خود، هم‌زاد فردیت است. انسان می‌تواند به مکان خود دلبسته باشد، بی‌آنکه این دلبستگی را به نفرت از مکان‌های دیگر یا انسان‌های متفاوت ترجمه کند. درست برخلاف ملی‌گرایی که بر همگن‌سازی اجباری تکیه دارد، میهن‌دوستی به تفاوت‌ها احترام می‌گذارد؛ زیرا نقطه‌ی آغاز آن، فرد است نه «ملت» به‌مثابه یک کل انتزاعی. در میهن‌دوستی، فرد با تمام ویژگی‌های انسانی‌اش، از...

دومینوی سقوط پایتخت

دومینوی سقوط پایتخت، مصوبه «صدور پروانه ساخت در اراضی ذخیره» توسعه و نامانا با اولویت درآمدزایی نویسنده: شهباز غفوری چند روز پس از تصویب این مصوبه، نگرانی‌های متخصصان و دست‌اندرکاران عرصه‌ی شهرسازی دامن پایتخت را دربرگرفته است. هدف اعلام‌شده برای افزایش درآمدزایی و تسهیل ساخت در زمین‌هایی با وضعیت توسعه‌ای نامشخص، در عمل به سیاستی منجر شده که بدون بررسی فنی، امنیتی و محیط‌زیستی، زمینه‌ساز خسارت‌های طولانی مدت برای شهر خواهد بود. ارجحیت درآمد بر امنیت کالبدی: این طرح در شرایطی اجرایی شد که هیچ تضمینی برای ساخت ایمن ساختمان‌ها و تجهیزات خدماتی ارائه نمی‌دهد. پروانه‌هایی که صرفاً بر مبنای درآمد فروخته می‌شوند، بدون آنکه تکنولوژی مناسب مقاوم‌سازی، سیستم‌های ایمنی یا مانایی محیطی بررسی شده باشند، صادر می‌شوند. در نتیجه، ممکن است در مناطقی با خاک حساس یا در مرزهای خطر فرونشست یا ایستایی روبه‌رو شویم. نبود حضور کارشناسی شهرسازان: بررسی تأثیر نتیجه این تصمیم بر طراحی‌های شهری، زیرساخت و کیفیت عمرانی شهری، حتی به صورت حداقلی هم انجام نشده است. مهندسان عمران یا برنامه‌ریز...

بازسازی، نه بازمعماری

بازسازی، نه بازمعماری: تأملی بر مسابقه طراحی برای ساختمان شیشه‌ای نویسنده: شهباز غفوری ساختمان شیشه‌ای صداوسیما، از آثار ماندگار دفتر عبدالعزیز فرمانفرمائیان، تنها یک بنای اداری نیست؛ بلکه بخشی از حافظه‌ فضایی و رسانه‌ای ایران است. این ساختمان که در اواخر دهه ۱۳۴۰ طراحی شد، از نمونه‌های برجسته معماری بروتالیستی در سطح آسیا و حتی جهان به‌شمار می‌رود. ترکیب شفافیت مدرن در نمای شیشه‌ای با صراحت سازه‌ای بتن، در کنار نسبت‌های فضایی هوشمندانه، این اثر را به نمادی از آفرینش معماری در بستر فرهنگ ایرانی بدل کرده است. ساختار حجمی، نقشه‌ها و مواجهه دقیق این ساختمان با محورهای شهری پیرامون، نشان از درکی عمیق از هم‌نشینی عملکرد، فرم و معنا دارد. در چنین سطحی از اصالت و استناد، هرگونه اقدام برای بازتعریف فرم یا برگزاری مسابقه‌ طراحی می‌تواند با خطر کاستن از لایه‌های حافظه‌ معماری همراه شود. رویکرد بازسازی در اینجا نیازمند دقتی فراتر از نوآوری است؛ و وفاداری به اصالت را طلب می‌کند. اعلام استفاده از الگوی مسابقه معماری برای بازسازی این بنا از سوی نهادهای متولی، و ارجاع به ت...

میهن دوستی و ملی‌گرایی؛ دو رویکرد متفاوت به تعلق و هویت

میهن‌دوستی و ملی‌گرایی؛ دو رویکرد متفاوت به تعلق و هویت نویسنده: شهباز غفوری میهن‌دوستی و ملی‌گرایی، دو مفهومی هستند که در نگاه نخست، شباهت‌های زیادی به هم دارند، اما در باطن، تفاوت‌هایی بنیادین و تعیین‌کننده میان آن‌ها وجود دارد. این دو رویکرد، هر یک نحوه‌ای متفاوت از فهم تعلق به مکان، هویت جمعی، و نقش فرد در اجتماع را عرضه می‌کنند؛ تفاوتی که نه تنها در حوزه نظری، بلکه در عمل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز پیامدهای عمیقی دارد. در این یادداشت، به مقایسه‌ی این دو مفهوم می‌پردازیم تا بتوانیم روشن‌تر دریابیم که چرا تمایز میان میهن‌دوستی و ملی‌گرایی بیش از آن‌که ظاهری باشد، ماهوی است. در اصل، میهن‌دوستی احساسی است طبیعی، زیسته، و ریشه‌دار در تجربه‌ی فرد با مکان و زمان. فرد میهن‌دوست، محل تولد، زیست، و خاطرات خود را دوست دارد، بی‌آنکه این دلبستگی مستلزم حذف یا انکار دیگران باشد. میهن‌دوستی بر پایه‌ی احترام به فردیت هر انسان شکل می‌گیرد و فرد را در مرکز تجربه قرار می‌دهد. برعکس، ملی‌گرایی ساختاری ایدئولوژیک است که هویت جمعی را به شکل انتزاعی و یکپارچه تعریف می‌کند و افراد ر...

هفده اصل زیبایی‌شناسی ایرانی

۱۷ اصل زیبایی‌شناسی ایرانی نویسنده: شهباز غفوری زیبایی‌شناسی ایرانی نه مجموعه‌ای پراکنده از سلیقه‌ها و ذوق‌ها، بلکه شبکه‌ای ژرف و پیوسته از ادراک، معنا، فرهنگ و تجربه تاریخی است. در طول هزاران سال، از خط میخی ایلامی تا کاشی‌کاری صفوی، از باغ ایرانی تا خوشنویسی نستعلیق، و از خانه‌ای روستایی تا آیین‌های مردمی، نوعی نگاه ویژه به زیبایی در ایران شکل گرفته که با واژگان غربی به‌تمامی قابل وصف نیست. این یادداشت، با تکیه بر واژگان فارسی اصیل و تحلیل مفهومی، تلاش می‌کند ۱۷ اصل بنیادین این زیبایی‌شناسی را بازشناسایی و طبقه‌بندی کند؛ اصولی که نه تنها ریشه در رسوم دارند، بلکه همچنان قابلیت تفسیر و به‌کارگیری در هنر، طراحی، معماری و فرهنگ معاصر ایران را دارا هستند. نظام زیبایی‌شناسی ایرانی را باید نه صرفاً در جلوه‌های بصری، بلکه در ساختار ذهنی و هستی‌شناختی فرهنگ ایرانی جست. به همین دلیل، هر اصل معرفی‌شده، هم به‌مثابه یک تجربه حسی و هم یک نگرش وجودی قابل درک است. در ادامه، این ۱۷ اصل با شرح دقیق، تحلیل معنایی و جایگاه فرهنگی‌شان معرفی می‌شوند. ۱. زاستار (هم‌آوایی با خلقت): این اصل...

حافظه‌ای که زنده نیست

حافظه‌ای که زنده نیست نویسنده: شهباز غفوری نظم ذهنی، برای بسیاری، از طریق ثبت و طبقه‌بندی پیوسته‌ی افکار و ایده‌ها حاصل می‌شود. عده‌ای برای این منظور به سراغ سیستم‌های یادداشت‌برداری دیجیتال می‌روند؛ ساختارهایی که نوشتن را به معماریی از پوشه‌ها، پیوندها و بازیابی‌های بعدی بدل می‌کنند. در نگاه نخست، چنین سامانه‌ای نشانه‌ای از کنترل ذهنی، دقت فکری، و پایداری معناست. اما زیر این ساختار منظم، روندی پنهان جریان دارد: ایستایی تجربه و مرگ تدریجی تفکر در لحظه. ذخیره‌سازی، اگر به عادت تبدیل شود، به‌جای اینکه به گسترش ظرفیت ذهنی منجر شود، به تمرکز بر گذشته‌هایی می‌انجامد که دیگر نه واقعی‌ هستند، نه مفید. آنچه روزی به انگیزه‌ای زنده پیوند داشت، حالا در قالب فایل‌ها و پوشه‌هایی بی‌جان قرار گرفته است که تنها به شرط مراجعه‌ای دوباره، دوباره فعال می‌شوند و اغلب هرگز نمی‌شوند. ذهن، در این مسیر، از زیستن در اکنون بازمی‌ماند و به مدیریت انبارهای شناختی مشغول می‌شود. هر نوشته‌ای، به‌محض آن‌که برای بایگانی تولید شود، بخشی از قابلیت سیال خود را از دست می‌دهد. ایده‌ها، به‌جای اینکه ابزارهای ح...

کربن صفر: فراتر از اصول معماری احیاگر

فراتر از کربن صفر: اصول معماری احیاگر نویسنده: شهباز غفوری مفهوم ساختمان‌های کربن صفر؛ یعنی سازه‌هایی که به‌اندازه انرژی مصرفی خود تولید می‌کنند، گامی مهم در مسیر معماری مانا محسوب می‌شود. با این حال، در مواجهه با چالش‌های پیچیده اقلیمی، صنعت معماری به سمت چشم‌اندازی بلندپروازانه‌تر حرکت کرده است: معماری احیاگر. طراحی احیاگر تنها به کاهش آسیب قانع نیست؛ هدف آن بازسازی و غنی‌سازی اکوسیستم‌ها، ارتقای کیفیت زندگی انسان و تقویت پیوندهای اجتماعی است. در این دیدگاه، ساختمان‌ها نه موجودیت‌های منفعل، بلکه بازیگرانی فعال در بهبود محیط زیست تلقی می‌شوند و نگرشی جامع به پایداری ارائه می‌کنند که فراتر از معیارهای انرژی است و شامل تنوع زیستی، چرخه‌های آب، مصالح و رفاه اجتماعی نیز می‌شود. اگر پایداری به کاهش آسیب تمرکز دارد، احیاگری به مشارکت مثبت می‌اندیشد. معماری احیاگر ساختمان‌ها را به عنوان عاملان اکولوژیک و اجتماعی در نظر می‌گیرد؛ سازه‌هایی که می‌توانند کربن جذب کنند، خاک را بازسازی کنند، آب را تصفیه کنند و سلامت ذهنی و جسمی کاربران را ارتقا دهند. این تغییر پارادایم نشان‌دهنده درکی ...

زبان‌شناسی مفاهیم کلیدی در شهرسازی

زبان‌شناسی مفاهیم کلیدی در شهرسازی نویسنده: شهباز غفوری زبان به عنوان نظامی از نشانه‌ها و معانی، نه تنها ابزار انتقال مفاهیم است بلکه در شکل‌گیری فهم ما از جهان و فضای زیست‌شده‌مان نقش بنیادی دارد. در حوزه شهرسازی، واژگان و مفاهیم کلیدی همچون بافت ، توسعه ، زیرساخت ، محله ، فضا ، هویت ، و پایداری تنها تعاریف فنی نیستند؛ بلکه حامل بار معنایی، تاریخی و گاه ایدئولوژیک هستند که بر تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های شهری اثرگذارند. زبان‌شناسی به ما این امکان را می‌دهد که به ریشه‌های معنایی این مفاهیم بازگردیم و نحوه شکل‌گیری، تحول و کاربست آن‌ها را در گفتمان حرفه‌ای و عمومی تحلیل کنیم. بسیاری از اصطلاحات رایج در ادبیات شهرسازی، به ویژه در ترجمه و اقتباس از منابع غربی، دچار تغییر معنا یا کج‌فهمی شده‌اند که در نهایت به انحراف تصمیم‌گیری‌ها در برنامه‌ریزی و طراحی شهری منجر می‌شود. به عنوان مثال، واژه بافت در زبان فارسی بار معنایی خاصی دارد که در ترکیب با اصطلاحات تخصصی نظیر بافت فرسوده یا بافت تاریخی گاه دچار ابهام می‌شود. در حالی که در زبان انگلیسی واژه‌ه...

مصالح زنده: میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی

مصالح زنده: میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی نویسنده: شهباز غفوری مفهوم مصالح زنده مرز میان زیست‌شناسی و ساخت‌وساز را دگرگون کرده است. برخلاف مصالح سنتی که ماهیتی بی‌جان و ایستا دارند، مصالح زنده قادر به رشد، سازگاری و حتی خودترمیمی هستند. این مصالح با بهره‌گیری از میکروارگانیسم‌ها، سلول‌های گیاهی و سایر عوامل زیستی، سامانه‌هایی پاسخگو و احیاگر برای محیط ساخته‌شده ایجاد می‌کنند. میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی به‌عنوان نامزدهای پیشرو در آینده طراحی زیست‌یکپارچه در حال ظهورند و تولید کم‌کربن، چرخه‌های حیات بسته و ویژگی‌های زیبایی‌شناسانه نوینی را ارائه می‌دهند که مرز میان طبیعت و معماری را محو می‌سازد. میسلیوم: شبکه‌های قارچی به‌عنوان عناصر سازه‌ای میسلیوم، شبکه ریشه‌ای قارچ‌ها، به‌عنوان ماده‌ای سبک و زیست‌تخریب‌پذیر برای ساخت‌وساز مورد توجه قرار گرفته است. زمانی که بر روی ضایعات کشاورزی پرورش یابد، به پانل‌هایی متراکم و اسفنج‌مانند تبدیل می‌شود که ذاتاً مقاوم در برابر آتش و عایق حرارتی هستند. امروزه کامپوزیت‌های میسلیومی در بسته‌بندی و سازه‌های مو...