رد شدن به محتوای اصلی

طراحی مولد مبتنی بر هوش مصنوعی

طراحی مولد و مبتنی بر هوش مصنوعی در معماری

نویسنده: شهباز غفوری

معماری همواره عرصه‌ای برای هم‌نشینی میان خلاقیت انسانی و ابزارهای فناورانه بوده است. از نخستین ابزارهای ترسیم تا نرم‌افزارهای پیشرفته طراحی، معماران همواره به دنبال روش‌هایی برای گسترش توانایی‌های ذهنی و اجرایی خود بوده‌اند. در دهه‌های اخیر، ظهور طراحی مولد (Generative Design) و سپس پیوند آن با هوش مصنوعی، انقلابی بی‌سابقه در فرآیند طراحی معماری پدید آورده است. دیگر طراحی صرفاً محصول تصمیمات خطی و ثابت معمار نیست؛ بلکه فرآیندی باز، پویا و مبتنی بر الگوریتم‌هایی است که می‌توانند هزاران گزینه را در زمانی کوتاه شبیه‌سازی و ارزیابی کنند.

طراحی مولد اساساً به این معناست که معمار به جای خلق مستقیم فرم، مجموعه‌ای از قواعد، محدودیت‌ها و اهداف را تعریف می‌کند و سپس الگوریتم‌ها بر اساس این پارامترها طیف گسترده‌ای از گزینه‌ها را تولید می‌کنند. به بیان دیگر، معمار از «خالق مطلق» به «مدیر فرآیند» تغییر نقش می‌دهد. در اینجا هوش مصنوعی نه به‌عنوان جایگزین معمار، بلکه به‌عنوان ابزاری توانمند برای گسترش میدان احتمالات و سرعت بخشیدن به تصمیم‌گیری عمل می‌کند.

برای نمونه، در طراحی یک برج اداری، معمار می‌تواند پارامترهایی همچون حداکثر میزان نورگیری طبیعی، حداقل مصرف انرژی، الزامات سازه‌ای و خواسته‌های زیبایی‌شناسی را وارد سیستم کند. الگوریتم‌های مبتنی بر هوش مصنوعی صدها یا حتی هزاران طرح پیشنهادی تولید می‌کنند که هرکدام در بخشی از این معیارها بهینه هستند. معمار سپس می‌تواند از میان این طیف وسیع، گزینه‌هایی را انتخاب یا ترکیب کند و فرآیند طراحی را به سطحی نوین ارتقا دهد.

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای طراحی مولد و هوش مصنوعی، توانایی آن در هم‌نشینی پارامترهای متعارض است. به طور سنتی، معماران درگیر تصمیم‌گیری‌هایی دشوار میان خواسته‌های متناقض بوده‌اند؛ مثلاً افزایش نورگیری اغلب به افزایش بار حرارتی می‌انجامد. اما هوش مصنوعی قادر است این تضادها را در شبکه‌ای پیچیده از محاسبات پردازش کند و به گزینه‌هایی دست یابد که تعادلی ظریف و غیرمترقبه ایجاد می‌کنند. این همان نقطه‌ای است که خلاقیت انسانی و محاسبات الگوریتمی به هم می‌پیوندند.

طراحی مولد همچنین امکان پیوند عمیق‌تری با پایداری زیست‌محیطی دارد. الگوریتم‌های هوش مصنوعی می‌توانند ردپای کربنی مصالح، چرخه عمر سازه، میزان مصرف انرژی و حتی تاثیر فضاها بر ذهن کاربران را در فرآیند طراحی لحاظ کنند. به این ترتیب، معماران می‌توانند از همان مراحل اولیه طراحی، گزینه‌هایی را ببینند که نه تنها زیبا و کارآمدند، بلکه اثرات زیست‌محیطی حداقلی نیز دارند. این امر به ویژه در شرایط بحران اقلیمی امروز، مزیتی حیاتی محسوب می‌شود.

با این حال، طراحی مولد صرفاً به مسائل فنی محدود نمی‌شود. این رویکرد، پرسش‌های عمیق فلسفی و اخلاقی نیز مطرح می‌کند. اگر فرم‌های معماری نتیجه محاسبات هوش مصنوعی باشند، جایگاه خلاقیت انسانی در کجا تعریف می‌شود؟ آیا معمار به گرداننده‌ای منفعل تبدیل خواهد شد یا همچنان می‌تواند نقش فعال خلاق را ایفا کند؟ پاسخ به این پرسش‌ها نیازمند بازاندیشی در ماهیت طراحی است. شاید بتوان گفت که معماری آینده، عرصه‌ای مشارکتی میان انسان و ماشین خواهد بود؛ جایی که معمار به جای رقابت با الگوریتم، با آن هم‌آفرینی می‌کند.

نمونه‌های عملی بسیاری در این زمینه وجود دارد. شرکت‌های بزرگی مانند Autodesk ابزارهای طراحی مولد توسعه داده‌اند که در پروژه‌های واقعی معماری و شهرسازی به‌کار گرفته می‌شوند. در این پروژه‌ها، الگوریتم‌ها نه تنها فرم‌های معماری بلکه حتی نحوه چیدمان فضاهای داخلی، مسیرهای حرکتی، و جزئیات سازه‌ای را پیشنهاد می‌دهند. برخی دفاتر معماری نیز از هوش مصنوعی برای تحلیل داده‌های شهری و طراحی محیط‌های تطبیق‌پذیر استفاده می‌کنند؛ محیط‌هایی که در طول زمان می‌توانند بر اساس تغییرات اقلیمی یا نیازهای جمعیتی خود را بازتعریف کنند.

یکی دیگر از حوزه‌های جذاب، پیوند طراحی مولد با فناوری‌های ساخت نوین مانند چاپ سه‌بعدی است. وقتی الگوریتم‌ها فرم‌هایی پیچیده و ارگانیک پیشنهاد می‌دهند، فناوری‌های سنتی ساخت قادر به تحقق آن‌ها نیستند. اما چاپ سه‌بعدی و رباتیک ساختمانی این امکان را فراهم کرده‌اند که حتی پیچیده‌ترین اشکال نیز به‌طور دقیق و اقتصادی ساخته شوند. بدین ترتیب، مرزهای تخیل معمارانه گسترده‌تر می‌شود و معماری به سمت زبانی نزدیک‌تر به طبیعت و زیست‌شناسی حرکت می‌کند.

از منظر اجتماعی نیز طراحی مولد می‌تواند نقش مهمی ایفا کند. وقتی الگوریتم‌ها بتوانند نیازهای متنوع جوامع را به‌صورت همزمان در نظر بگیرند، نتیجه معماری‌ خواهد بود که پاسخگوی طیف گسترده‌تری از خواسته‌هاست. مثلاً در طراحی مسکن اجتماعی، سیستم‌های هوش مصنوعی می‌توانند داده‌های مربوط به الگوهای رفتاری، نیازهای جمعیتی و شرایط اقتصادی را تحلیل کرده و گزینه‌هایی ارائه دهند که در عین کارایی، عدالت فضایی و اجتماعی را نیز ارتقا می‌دهند.

با این همه، پذیرش طراحی مولد و هوش مصنوعی در معماری نیازمند تغییرات بنیادی در آموزش معماری نیز هست. معماران آینده باید علاوه بر مبانی طراحی و زیبایی‌شناسی، توانایی کار با داده‌ها، الگوریتم‌ها و ابزارهای دیجیتال را داشته باشند. در واقع، طراحی مولد مستلزم نوعی «سواد الگوریتمی» است که معمار را قادر سازد تا قواعد پیچیده را تعریف و مدیریت کند. این به معنای بازتعریف نقش دانشکده‌های معماری و گشودن افق‌های تازه در آموزش است.

به طور خلاصه، طراحی مولد و مبتنی بر هوش مصنوعی مرحله‌ای تازه در تکامل معماری است. مرحله‌ای که در آن خلاقیت انسانی و قدرت محاسباتی ماشین درهم می‌آمیزند تا امکان‌های بی‌سابقه‌ای خلق شود. معماری در این مسیر نه تنها کارآمدتر و پایدارتر خواهد شد، بلکه به‌واسطه گستردگی احتمالات، غنی‌تر و متنوع‌تر نیز می‌شود. چالش اصلی این است که چگونه بتوان میان محاسبه و تخیل، میان الگوریتم و احساس، تعادلی پایدار و الهام‌بخش برقرار کرد.

در نهایت، طراحی مولد و هوش مصنوعی ابزارهایی هستند در خدمت انسان. ارزش نهایی معماری همچنان در توانایی آن برای خلق فضاهایی معنادار و انسانی نهفته است. اگر معماران بتوانند از این فناوری‌ها به‌عنوان همکارانی خلاق استفاده کنند، آینده معماری نه یک عرصه سرد ماشینی، بلکه صحنه‌ای برای شکوفایی مشترک انسان و فناوری خواهد بود.

مطالب پرخواننده

شیکیتا گانای؛ پذیرش آن‌چه نمی‌توان تغییر داد

شیکیتا گانای؛ پذیرش آن‌چه نمی‌توان تغییر داد نویسنده: شهباز غفوری «شیکیتا گانای» (Shikata ga nai) عبارتی است ژاپنی که به‌سادگی می‌توان آن را به این معنا ترجمه کرد: «کاری نمی‌توان کرد» یا «چاره‌ای نیست». اما فراتر از یک جمله‌ی ساده‌ی تسلیم، این مفهوم در فرهنگ ژاپنی ریشه‌ای عمیق در واقع‌گرایی، تاب‌آوری و نگاه کاربردی به محدودیت‌های زندگی دارد. ژاپنی‌ها با گفتن این عبارت، در برابر شرایطی که فراتر از کنترل آن‌هاست، حالت پذیرش فعالانه‌ای اتخاذ می‌کنند. نه از سر انفعال، بلکه برای آن‌که نیروی ذهنی و عاطفی خود را بر آن‌چه می‌توان تغییر داد متمرکز کنند. در بسیاری از موقعیت‌ها، انسان‌ها با پدیده‌هایی روبه‌رو می‌شوند که خارج از اراده و اختیار آن‌هاست: از بلایای طبیعی تا اشتباهات تاریخی، بیماری، مرگ، شکست‌های ناگهانی یا بی‌عدالتی‌های ساختاری. در این موقعیت‌ها، انکار، خشم، یا مقاومت مداوم، تنها منجر به فرسایش ذهنی و سردرگمی بیشتر می‌شود. شیکیتا گانای، روشی برای مدیریت این واقعیت‌هاست؛ نه با فرار، بلکه با پذیرش خردمندانه. این پذیرش البته به معنای کنار کشیدن از اق...

میهن دوستی: تعلق، فردیت و همبستگی انسانی

میهن‌دوستی: تعلق، فردیت، و همبستگی انسانی نویسنده: شهباز غفوری میهن‌دوستی، در ساده‌ترین معنای خود، به احساسی از تعلق و علاقه به سرزمینی گفته می‌شود که فرد در آن زاده شده، زیسته یا به آن احساس خانه‌بودگی دارد. این احساس، برخلاف بسیاری از برساخته‌های ایدئولوژیک، نه محصول مهندسی اجتماعی بلکه بازتابی از تجربه‌ی زیسته، حافظه‌ی بدنی، خاطره‌ی جمعی و پیوندهای عاطفی انسان با مکان است. میهن‌دوستی برآمده از تماس طولانی‌مدت فرد با یک اقلیم، زبان، سبک زیست، فضای شهری، معماری، و روابط انسانی خاص است که در گذر زمان بدل به بخشی از موجودیت شخصی می‌شود، بی‌آنکه الزاماً مستلزم نفی دیگران یا حذف تفاوت‌ها باشد. این احساس، در شکل اصیل و طبیعی خود، هم‌زاد فردیت است. انسان می‌تواند به مکان خود دلبسته باشد، بی‌آنکه این دلبستگی را به نفرت از مکان‌های دیگر یا انسان‌های متفاوت ترجمه کند. درست برخلاف ملی‌گرایی که بر همگن‌سازی اجباری تکیه دارد، میهن‌دوستی به تفاوت‌ها احترام می‌گذارد؛ زیرا نقطه‌ی آغاز آن، فرد است نه «ملت» به‌مثابه یک کل انتزاعی. در میهن‌دوستی، فرد با تمام ویژگی‌های انسانی‌اش، از...

دومینوی سقوط پایتخت

دومینوی سقوط پایتخت، مصوبه «صدور پروانه ساخت در اراضی ذخیره» توسعه و نامانا با اولویت درآمدزایی نویسنده: شهباز غفوری چند روز پس از تصویب این مصوبه، نگرانی‌های متخصصان و دست‌اندرکاران عرصه‌ی شهرسازی دامن پایتخت را دربرگرفته است. هدف اعلام‌شده برای افزایش درآمدزایی و تسهیل ساخت در زمین‌هایی با وضعیت توسعه‌ای نامشخص، در عمل به سیاستی منجر شده که بدون بررسی فنی، امنیتی و محیط‌زیستی، زمینه‌ساز خسارت‌های طولانی مدت برای شهر خواهد بود. ارجحیت درآمد بر امنیت کالبدی: این طرح در شرایطی اجرایی شد که هیچ تضمینی برای ساخت ایمن ساختمان‌ها و تجهیزات خدماتی ارائه نمی‌دهد. پروانه‌هایی که صرفاً بر مبنای درآمد فروخته می‌شوند، بدون آنکه تکنولوژی مناسب مقاوم‌سازی، سیستم‌های ایمنی یا مانایی محیطی بررسی شده باشند، صادر می‌شوند. در نتیجه، ممکن است در مناطقی با خاک حساس یا در مرزهای خطر فرونشست یا ایستایی روبه‌رو شویم. نبود حضور کارشناسی شهرسازان: بررسی تأثیر نتیجه این تصمیم بر طراحی‌های شهری، زیرساخت و کیفیت عمرانی شهری، حتی به صورت حداقلی هم انجام نشده است. مهندسان عمران یا برنامه‌ریز...

بازسازی، نه بازمعماری

بازسازی، نه بازمعماری: تأملی بر مسابقه طراحی برای ساختمان شیشه‌ای نویسنده: شهباز غفوری ساختمان شیشه‌ای صداوسیما، از آثار ماندگار دفتر عبدالعزیز فرمانفرمائیان، تنها یک بنای اداری نیست؛ بلکه بخشی از حافظه‌ فضایی و رسانه‌ای ایران است. این ساختمان که در اواخر دهه ۱۳۴۰ طراحی شد، از نمونه‌های برجسته معماری بروتالیستی در سطح آسیا و حتی جهان به‌شمار می‌رود. ترکیب شفافیت مدرن در نمای شیشه‌ای با صراحت سازه‌ای بتن، در کنار نسبت‌های فضایی هوشمندانه، این اثر را به نمادی از آفرینش معماری در بستر فرهنگ ایرانی بدل کرده است. ساختار حجمی، نقشه‌ها و مواجهه دقیق این ساختمان با محورهای شهری پیرامون، نشان از درکی عمیق از هم‌نشینی عملکرد، فرم و معنا دارد. در چنین سطحی از اصالت و استناد، هرگونه اقدام برای بازتعریف فرم یا برگزاری مسابقه‌ طراحی می‌تواند با خطر کاستن از لایه‌های حافظه‌ معماری همراه شود. رویکرد بازسازی در اینجا نیازمند دقتی فراتر از نوآوری است؛ و وفاداری به اصالت را طلب می‌کند. اعلام استفاده از الگوی مسابقه معماری برای بازسازی این بنا از سوی نهادهای متولی، و ارجاع به ت...

میهن دوستی و ملی‌گرایی؛ دو رویکرد متفاوت به تعلق و هویت

میهن‌دوستی و ملی‌گرایی؛ دو رویکرد متفاوت به تعلق و هویت نویسنده: شهباز غفوری میهن‌دوستی و ملی‌گرایی، دو مفهومی هستند که در نگاه نخست، شباهت‌های زیادی به هم دارند، اما در باطن، تفاوت‌هایی بنیادین و تعیین‌کننده میان آن‌ها وجود دارد. این دو رویکرد، هر یک نحوه‌ای متفاوت از فهم تعلق به مکان، هویت جمعی، و نقش فرد در اجتماع را عرضه می‌کنند؛ تفاوتی که نه تنها در حوزه نظری، بلکه در عمل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز پیامدهای عمیقی دارد. در این یادداشت، به مقایسه‌ی این دو مفهوم می‌پردازیم تا بتوانیم روشن‌تر دریابیم که چرا تمایز میان میهن‌دوستی و ملی‌گرایی بیش از آن‌که ظاهری باشد، ماهوی است. در اصل، میهن‌دوستی احساسی است طبیعی، زیسته، و ریشه‌دار در تجربه‌ی فرد با مکان و زمان. فرد میهن‌دوست، محل تولد، زیست، و خاطرات خود را دوست دارد، بی‌آنکه این دلبستگی مستلزم حذف یا انکار دیگران باشد. میهن‌دوستی بر پایه‌ی احترام به فردیت هر انسان شکل می‌گیرد و فرد را در مرکز تجربه قرار می‌دهد. برعکس، ملی‌گرایی ساختاری ایدئولوژیک است که هویت جمعی را به شکل انتزاعی و یکپارچه تعریف می‌کند و افراد ر...

هفده اصل زیبایی‌شناسی ایرانی

۱۷ اصل زیبایی‌شناسی ایرانی نویسنده: شهباز غفوری زیبایی‌شناسی ایرانی نه مجموعه‌ای پراکنده از سلیقه‌ها و ذوق‌ها، بلکه شبکه‌ای ژرف و پیوسته از ادراک، معنا، فرهنگ و تجربه تاریخی است. در طول هزاران سال، از خط میخی ایلامی تا کاشی‌کاری صفوی، از باغ ایرانی تا خوشنویسی نستعلیق، و از خانه‌ای روستایی تا آیین‌های مردمی، نوعی نگاه ویژه به زیبایی در ایران شکل گرفته که با واژگان غربی به‌تمامی قابل وصف نیست. این یادداشت، با تکیه بر واژگان فارسی اصیل و تحلیل مفهومی، تلاش می‌کند ۱۷ اصل بنیادین این زیبایی‌شناسی را بازشناسایی و طبقه‌بندی کند؛ اصولی که نه تنها ریشه در رسوم دارند، بلکه همچنان قابلیت تفسیر و به‌کارگیری در هنر، طراحی، معماری و فرهنگ معاصر ایران را دارا هستند. نظام زیبایی‌شناسی ایرانی را باید نه صرفاً در جلوه‌های بصری، بلکه در ساختار ذهنی و هستی‌شناختی فرهنگ ایرانی جست. به همین دلیل، هر اصل معرفی‌شده، هم به‌مثابه یک تجربه حسی و هم یک نگرش وجودی قابل درک است. در ادامه، این ۱۷ اصل با شرح دقیق، تحلیل معنایی و جایگاه فرهنگی‌شان معرفی می‌شوند. ۱. زاستار (هم‌آوایی با خلقت): این اصل...

حافظه‌ای که زنده نیست

حافظه‌ای که زنده نیست نویسنده: شهباز غفوری نظم ذهنی، برای بسیاری، از طریق ثبت و طبقه‌بندی پیوسته‌ی افکار و ایده‌ها حاصل می‌شود. عده‌ای برای این منظور به سراغ سیستم‌های یادداشت‌برداری دیجیتال می‌روند؛ ساختارهایی که نوشتن را به معماریی از پوشه‌ها، پیوندها و بازیابی‌های بعدی بدل می‌کنند. در نگاه نخست، چنین سامانه‌ای نشانه‌ای از کنترل ذهنی، دقت فکری، و پایداری معناست. اما زیر این ساختار منظم، روندی پنهان جریان دارد: ایستایی تجربه و مرگ تدریجی تفکر در لحظه. ذخیره‌سازی، اگر به عادت تبدیل شود، به‌جای اینکه به گسترش ظرفیت ذهنی منجر شود، به تمرکز بر گذشته‌هایی می‌انجامد که دیگر نه واقعی‌ هستند، نه مفید. آنچه روزی به انگیزه‌ای زنده پیوند داشت، حالا در قالب فایل‌ها و پوشه‌هایی بی‌جان قرار گرفته است که تنها به شرط مراجعه‌ای دوباره، دوباره فعال می‌شوند و اغلب هرگز نمی‌شوند. ذهن، در این مسیر، از زیستن در اکنون بازمی‌ماند و به مدیریت انبارهای شناختی مشغول می‌شود. هر نوشته‌ای، به‌محض آن‌که برای بایگانی تولید شود، بخشی از قابلیت سیال خود را از دست می‌دهد. ایده‌ها، به‌جای اینکه ابزارهای ح...

کربن صفر: فراتر از اصول معماری احیاگر

فراتر از کربن صفر: اصول معماری احیاگر نویسنده: شهباز غفوری مفهوم ساختمان‌های کربن صفر؛ یعنی سازه‌هایی که به‌اندازه انرژی مصرفی خود تولید می‌کنند، گامی مهم در مسیر معماری مانا محسوب می‌شود. با این حال، در مواجهه با چالش‌های پیچیده اقلیمی، صنعت معماری به سمت چشم‌اندازی بلندپروازانه‌تر حرکت کرده است: معماری احیاگر. طراحی احیاگر تنها به کاهش آسیب قانع نیست؛ هدف آن بازسازی و غنی‌سازی اکوسیستم‌ها، ارتقای کیفیت زندگی انسان و تقویت پیوندهای اجتماعی است. در این دیدگاه، ساختمان‌ها نه موجودیت‌های منفعل، بلکه بازیگرانی فعال در بهبود محیط زیست تلقی می‌شوند و نگرشی جامع به پایداری ارائه می‌کنند که فراتر از معیارهای انرژی است و شامل تنوع زیستی، چرخه‌های آب، مصالح و رفاه اجتماعی نیز می‌شود. اگر پایداری به کاهش آسیب تمرکز دارد، احیاگری به مشارکت مثبت می‌اندیشد. معماری احیاگر ساختمان‌ها را به عنوان عاملان اکولوژیک و اجتماعی در نظر می‌گیرد؛ سازه‌هایی که می‌توانند کربن جذب کنند، خاک را بازسازی کنند، آب را تصفیه کنند و سلامت ذهنی و جسمی کاربران را ارتقا دهند. این تغییر پارادایم نشان‌دهنده درکی ...

زبان‌شناسی مفاهیم کلیدی در شهرسازی

زبان‌شناسی مفاهیم کلیدی در شهرسازی نویسنده: شهباز غفوری زبان به عنوان نظامی از نشانه‌ها و معانی، نه تنها ابزار انتقال مفاهیم است بلکه در شکل‌گیری فهم ما از جهان و فضای زیست‌شده‌مان نقش بنیادی دارد. در حوزه شهرسازی، واژگان و مفاهیم کلیدی همچون بافت ، توسعه ، زیرساخت ، محله ، فضا ، هویت ، و پایداری تنها تعاریف فنی نیستند؛ بلکه حامل بار معنایی، تاریخی و گاه ایدئولوژیک هستند که بر تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های شهری اثرگذارند. زبان‌شناسی به ما این امکان را می‌دهد که به ریشه‌های معنایی این مفاهیم بازگردیم و نحوه شکل‌گیری، تحول و کاربست آن‌ها را در گفتمان حرفه‌ای و عمومی تحلیل کنیم. بسیاری از اصطلاحات رایج در ادبیات شهرسازی، به ویژه در ترجمه و اقتباس از منابع غربی، دچار تغییر معنا یا کج‌فهمی شده‌اند که در نهایت به انحراف تصمیم‌گیری‌ها در برنامه‌ریزی و طراحی شهری منجر می‌شود. به عنوان مثال، واژه بافت در زبان فارسی بار معنایی خاصی دارد که در ترکیب با اصطلاحات تخصصی نظیر بافت فرسوده یا بافت تاریخی گاه دچار ابهام می‌شود. در حالی که در زبان انگلیسی واژه‌ه...

مصالح زنده: میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی

مصالح زنده: میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی نویسنده: شهباز غفوری مفهوم مصالح زنده مرز میان زیست‌شناسی و ساخت‌وساز را دگرگون کرده است. برخلاف مصالح سنتی که ماهیتی بی‌جان و ایستا دارند، مصالح زنده قادر به رشد، سازگاری و حتی خودترمیمی هستند. این مصالح با بهره‌گیری از میکروارگانیسم‌ها، سلول‌های گیاهی و سایر عوامل زیستی، سامانه‌هایی پاسخگو و احیاگر برای محیط ساخته‌شده ایجاد می‌کنند. میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی به‌عنوان نامزدهای پیشرو در آینده طراحی زیست‌یکپارچه در حال ظهورند و تولید کم‌کربن، چرخه‌های حیات بسته و ویژگی‌های زیبایی‌شناسانه نوینی را ارائه می‌دهند که مرز میان طبیعت و معماری را محو می‌سازد. میسلیوم: شبکه‌های قارچی به‌عنوان عناصر سازه‌ای میسلیوم، شبکه ریشه‌ای قارچ‌ها، به‌عنوان ماده‌ای سبک و زیست‌تخریب‌پذیر برای ساخت‌وساز مورد توجه قرار گرفته است. زمانی که بر روی ضایعات کشاورزی پرورش یابد، به پانل‌هایی متراکم و اسفنج‌مانند تبدیل می‌شود که ذاتاً مقاوم در برابر آتش و عایق حرارتی هستند. امروزه کامپوزیت‌های میسلیومی در بسته‌بندی و سازه‌های مو...