رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌هایی با برچسب اندیشه

میهن دوستی و ملی‌گرایی؛ دو رویکرد متفاوت به تعلق و هویت

میهن‌دوستی و ملی‌گرایی؛ دو رویکرد متفاوت به تعلق و هویت نویسنده: شهباز غفوری میهن‌دوستی و ملی‌گرایی، دو مفهومی هستند که در نگاه نخست، شباهت‌های زیادی به هم دارند، اما در باطن، تفاوت‌هایی بنیادین و تعیین‌کننده میان آن‌ها وجود دارد. این دو رویکرد، هر یک نحوه‌ای متفاوت از فهم تعلق به مکان، هویت جمعی، و نقش فرد در اجتماع را عرضه می‌کنند؛ تفاوتی که نه تنها در حوزه نظری، بلکه در عمل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز پیامدهای عمیقی دارد. در این یادداشت، به مقایسه‌ی این دو مفهوم می‌پردازیم تا بتوانیم روشن‌تر دریابیم که چرا تمایز میان میهن‌دوستی و ملی‌گرایی بیش از آن‌که ظاهری باشد، ماهوی است. در اصل، میهن‌دوستی احساسی است طبیعی، زیسته، و ریشه‌دار در تجربه‌ی فرد با مکان و زمان. فرد میهن‌دوست، محل تولد، زیست، و خاطرات خود را دوست دارد، بی‌آنکه این دلبستگی مستلزم حذف یا انکار دیگران باشد. میهن‌دوستی بر پایه‌ی احترام به فردیت هر انسان شکل می‌گیرد و فرد را در مرکز تجربه قرار می‌دهد. برعکس، ملی‌گرایی ساختاری ایدئولوژیک است که هویت جمعی را به شکل انتزاعی و یکپارچه تعریف می‌کند و افراد ر...

ملی‌گرایی؛ ایدئولوژی وحدت‌ساز یا دستگاه انکار؟

ملی‌گرایی؛ ایدئولوژی وحدت‌ساز یا دستگاه انکار؟ نویسنده: شهباز غفوری ملی‌گرایی، برخلاف آنچه در ظاهر به نظر می‌رسد، یک احساس طبیعی و خودجوش همچون میهن‌دوستی نیست، بلکه ساختاری ایدئولوژیک است که در بستر تاریخ پسا رنسانس، با هدف مدیریت و همگن‌سازی جمعیت‌های متکثر و پراکنده شکل گرفت. این ایدئولوژی، برخاسته از نیاز قدرت‌های سیاسی به جایگزینی مشروعیت مذهبی کلیسا در قرون وسطی با نوعی سامان عقلانی–سیاسی بود که از یک‌سو کنترل را امکان‌پذیر کند، و از سوی دیگر، همبستگی توده‌ای را تأمین نماید. بدین‌سان، ملی‌گرایی نه تنها نوعی احساس تعلق نیست، بلکه طراحی‌شده است تا احساسات پراکنده و ناهمگون مردمان را درون ساختاری یکپارچه، هم‌صدا، و قابل هدایت بازتعریف کند. آنچه «ملت» خوانده می‌شود، در ملی‌گرایی، نه مجموعه‌ای از افراد با زندگی‌ها، خواست‌ها، و تفاوت‌های مستقل، بلکه یک کل انتزاعی است که افراد در آن صرفاً اجزایی فاقد فردیت تلقی می‌شوند. این ساختار مفهومی، بر بنیانی واحد از زبان، تاریخ، حافظه و آرمان مشترک استوار است؛ اما این اشتراک، اغلب تحمیلی، مهندسی‌شده، و مبتنی بر حذف تفاوت‌هاست...

میهن دوستی: تعلق، فردیت و همبستگی انسانی

میهن‌دوستی: تعلق، فردیت، و همبستگی انسانی نویسنده: شهباز غفوری میهن‌دوستی، در ساده‌ترین معنای خود، به احساسی از تعلق و علاقه به سرزمینی گفته می‌شود که فرد در آن زاده شده، زیسته یا به آن احساس خانه‌بودگی دارد. این احساس، برخلاف بسیاری از برساخته‌های ایدئولوژیک، نه محصول مهندسی اجتماعی بلکه بازتابی از تجربه‌ی زیسته، حافظه‌ی بدنی، خاطره‌ی جمعی و پیوندهای عاطفی انسان با مکان است. میهن‌دوستی برآمده از تماس طولانی‌مدت فرد با یک اقلیم، زبان، سبک زیست، فضای شهری، معماری، و روابط انسانی خاص است که در گذر زمان بدل به بخشی از موجودیت شخصی می‌شود، بی‌آنکه الزاماً مستلزم نفی دیگران یا حذف تفاوت‌ها باشد. این احساس، در شکل اصیل و طبیعی خود، هم‌زاد فردیت است. انسان می‌تواند به مکان خود دلبسته باشد، بی‌آنکه این دلبستگی را به نفرت از مکان‌های دیگر یا انسان‌های متفاوت ترجمه کند. درست برخلاف ملی‌گرایی که بر همگن‌سازی اجباری تکیه دارد، میهن‌دوستی به تفاوت‌ها احترام می‌گذارد؛ زیرا نقطه‌ی آغاز آن، فرد است نه «ملت» به‌مثابه یک کل انتزاعی. در میهن‌دوستی، فرد با تمام ویژگی‌های انسانی‌اش، از...