شیکیتا گانای؛ پذیرش آنچه نمیتوان تغییر داد
نویسنده: شهباز غفوری
«شیکیتا گانای» (Shikata ga nai) عبارتی است ژاپنی که بهسادگی میتوان آن را به این معنا ترجمه کرد: «کاری نمیتوان کرد» یا «چارهای نیست». اما فراتر از یک جملهی سادهی تسلیم، این مفهوم در فرهنگ ژاپنی ریشهای عمیق در واقعگرایی، تابآوری و نگاه کاربردی به محدودیتهای زندگی دارد. ژاپنیها با گفتن این عبارت، در برابر شرایطی که فراتر از کنترل آنهاست، حالت پذیرش فعالانهای اتخاذ میکنند. نه از سر انفعال، بلکه برای آنکه نیروی ذهنی و عاطفی خود را بر آنچه میتوان تغییر داد متمرکز کنند.
در بسیاری از موقعیتها، انسانها با پدیدههایی روبهرو میشوند که خارج از اراده و اختیار آنهاست: از بلایای طبیعی تا اشتباهات تاریخی، بیماری، مرگ، شکستهای ناگهانی یا بیعدالتیهای ساختاری. در این موقعیتها، انکار، خشم، یا مقاومت مداوم، تنها منجر به فرسایش ذهنی و سردرگمی بیشتر میشود. شیکیتا گانای، روشی برای مدیریت این واقعیتهاست؛ نه با فرار، بلکه با پذیرش خردمندانه.
این پذیرش البته به معنای کنار کشیدن از اقدام نیست. بلکه دعوتی است به این که انرژی ذهنی و فکری خود را صرف مسائلی نکنیم که واقعاً تغییری در آنها ممکن نیست. در عوض، این نگاه راه را باز میکند برای اقدام آگاهانه، در جایی که اثرگذاری ممکن است. به تعبیر دقیقتر، شیکیتا گانای یک اصل زیستفلسفی برای تفکیک بین آنچه «هست» و آنچه «باید باشد» است، در شرایطی که مسیر بین این دو بهطور کامل قابل پیمایش نیست.
در دوران پس از جنگ جهانی دوم، این مفهوم در میان مردم ژاپن بهطور گسترده تکرار میشد. در مواجهه با ویرانیهای گسترده، قحطی، اشغال نظامی و فروپاشی اقتصادی، بسیاری از ژاپنیها بهجای غوطهور شدن در احساس شکست، این نگاه را برگزیدند: آنچه رخ داده، خارج از اختیار ما بوده؛ اکنون باید بر آنچه میتوانیم بسازیم تمرکز کنیم. همین ذهنیت یکی از زیرساختهای بازسازی سریع ژاپن در دهههای بعد بود.
در زندگی شخصی نیز، شیکیتا گانای میتواند به ما کمک کند تا با فقدان، شکست یا محدودیتهای پیشبینینشده کنار بیاییم. اگر بخشی از انرژی روانی ما بهطور دائمی صرف خشم یا حسرت شود، برای ساختن چیزی نو جایی باقی نمیماند. پذیرشِ فعال به این معناست که واقعیت را همانگونه که هست ببینیم و در آن نقطه، تصمیم بگیریم: اکنون، چه میتوان کرد؟
از منظر معماری ذهنی و نظم درونی، این مفهوم کمک میکند تا اضطراب مزمن کاهش یابد. بسیاری از تنشهای روزمره ما ناشی از تلاش برای کنترل مسائلی است که واقعاً کنترلپذیر نیستند: رفتار دیگران، قضاوتها، تصمیمات سازمانی، یا تغییرات کلان اقتصادی. شیکیتا گانای، بهمثابه یک عادت فکری، ما را به سوی نوعی آرامش کاربردی سوق میدهد که لازمهی عملکرد بهتر در فضای متغیر است.
با این حال، خطر اصلی در سوءبرداشت از این مفهوم، تبدیل آن به توجیهی برای بیعملی یا تسلیم در برابر ساختارهای ناعادلانه است. اگر هر واقعیتی را «گذرناپذیر» تلقی کنیم، امکان اصلاح اجتماعی و تغییر شرایط از میان میرود. بنابراین، مهم است که شیکیتا گانای را نه بهمثابه تسلیم، بلکه بهعنوان «مدیریت آگاهانه انرژی ذهنی در مواجهه با محدودیت» درک کنیم. پذیرش آنچه نمیتوان تغییر داد، نباید به فراموشی آنچه میتوان تغییر داد بینجامد.
این فلسفه در مدیریت بحران، رهبری سازمانی، و حتی آموزش نیز کاربردهای مهمی دارد. مدیرانی که این نگرش را در لحظات بحران به کار میگیرند، سریعتر میتوانند شرایط را بپذیرند، تیم را بازیابی کنند و با منابع موجود بهترین مسیر را برگزینند. در آموزش نیز، این مفهوم به یادگیرندگان کمک میکند تا از شکستها نهراسند و در مواجهه با دشواریهای ساختاری، تمرکز خود را بر فرآیند یادگیری حفظ کنند.
در نهایت، شیکیتا گانای نه یک آموزه سنتی محدود به فرهنگ ژاپن، بلکه نگاهی واقعگرا و توسعهگرا به زندگی در دنیای ناپایدار است. این نگاه میتواند در مدیریت فردی، زیست روزمره، و حتی تصمیمگیریهای اقتصادی و اجتماعی راهگشا باشد، به شرط آنکه در کنار خود، انگیزهی ساختن و توانِ اقدام را زنده نگه دارد.