بازسازی، نه بازمعماری: تأملی بر مسابقه طراحی برای ساختمان شیشهای
نویسنده: شهباز غفوری
ساختمان شیشهای صداوسیما، از آثار ماندگار دفتر عبدالعزیز فرمانفرمائیان، تنها یک بنای اداری نیست؛ بلکه بخشی از حافظه فضایی و رسانهای ایران است. این ساختمان که در اواخر دهه ۱۳۴۰ طراحی شد، از نمونههای برجسته معماری بروتالیستی در سطح آسیا و حتی جهان بهشمار میرود. ترکیب شفافیت مدرن در نمای شیشهای با صراحت سازهای بتن، در کنار نسبتهای فضایی هوشمندانه، این اثر را به نمادی از آفرینش معماری در بستر فرهنگ ایرانی بدل کرده است.
ساختار حجمی، نقشهها و مواجهه دقیق این ساختمان با محورهای شهری پیرامون، نشان از درکی عمیق از همنشینی عملکرد، فرم و معنا دارد. در چنین سطحی از اصالت و استناد، هرگونه اقدام برای بازتعریف فرم یا برگزاری مسابقه طراحی میتواند با خطر کاستن از لایههای حافظه معماری همراه شود. رویکرد بازسازی در اینجا نیازمند دقتی فراتر از نوآوری است؛ و وفاداری به اصالت را طلب میکند.
اعلام استفاده از الگوی مسابقه معماری برای بازسازی این بنا از سوی نهادهای متولی، و ارجاع به تجربه طراحی شهری در بوموسی، پرسشهایی مهم درباره مسیر تصمیمسازی در حوزه معماری ملی برمیانگیزد. تجربه بوموسی، علیرغم تلاشهای انجامشده، در برخی ابعاد مانند ترکیب بینرشتهای و انسجام نهادی با چالشهایی روبرو بود که میتوانند بهعنوان درسآموختهای برای طرحهای آینده مورد استفاده قرار گیرند.
ساختمان شیشهای، برخلاف پروژههای فاقد پیشینه مستند، بنایی است با نقشههای ثبتشده، جزئیات معماری روشن و جایگاه تثبیتشده در تاریخ معماری ایران. بازسازی آن نه به رقابت خلاقانه، بلکه به همراهی تخصصی با آرشیو اصلی، دفتر طراحی یا نهادهای میراثفرهنگی نیاز دارد. هرگونه تغییر در فرم، متریال، سازه یا نورپردازی، به معنای کاستن از اصالت یک اثر تاریخی است؛ نه افزودن بر آن.
در فضای امروز معماری ایران، که همزمان با فشارهای اقتصادی، چالشهای اجرایی و ضرورت بازسازیهای حیاتی در نقاط مختلف کشور است، طرحهایی با رویکرد رسانهای و نمایشی اگرچه در ظاهر پویا، اما گاه از عمق تخصصی لازم فاصله میگیرند. لازم است نگاه به بازسازی آثار ملی، بر پایه انسجام نهادی، استناد تاریخی و هماهنگی با شرایط واقعی کشور بازتنظیم شود.
میراث معماری معاصر ایران، ازجمله بنای ارزشمندی چون ساختمان شیشهای، شایسته برخوردی دقیق، آرام و فنی است. این گونه پروژهها میتوانند به بستری برای بازاندیشی در شیوههای مرمت و بازسازی بدل شوند؛ بهشرط آنکه فراتر از شعارهای زیباییشناسانه، بر پایه مستندات و در همراهی با بدنه تخصصی معماری و شهرسازی پیش بروند.
پیشنهاد میشود بهجای طراحی یک مسابقه کلی، کارگروهی ترکیبی از متخصصان معماری، مرمت، سازه، شهرسازی و نمایندگان دفتر اصلی طراح، شکل گیرد تا با رویکردی مشارکتی و وفادار به اسناد اولیه، مسیر بازسازی این اثر مهم را تعیین کند. چنین مسیری، هم از انحرافهای احتمالی جلوگیری میکند و هم شأن حرفهای اثر را حفظ مینماید.
بازسازی ساختمان شیشهای، باید امتدادی از تاریخ آن باشد؛ نه نقطه انقطاع. در جهانی که معماری مدرن بهعنوان بخشی از میراث فرهنگی به رسمیت شناخته شده، ایران نیز میتواند با دقت و هماهنگی نهادی، نمونهای موفق از بازسازی اصیل را ارائه دهد. حفظ حافظه، خود نوعی خلاقیت است.