طراحی شهری و اکوبروتالیسم؛ زیباشناسی ماده در بستر بقا
نویسنده: شهباز غفوری
اکوبروتالیسم، که در ظاهر ترکیبی متناقض از خشونت بتن و منطق زیستماندگار بهنظر میرسد، در واقع واکنشی عمیق به بحرانهای زیستمحیطی و اغتشاشهای ادراکی شهر معاصر است. این رویکرد نهتنها مصالح خام و افشاشده را بهعنوان بیانگر حقیقت مادی ترجیح میدهد، بلکه در سطح شهری، نوعی عقلانیت فضایی برای بقا پیشنهاد میکند؛ عقلانیتی که از اسراف در فرم، اغواگری سطوح، و هندسههای نمایشی فاصله میگیرد تا الگوهایی مانا، زمینی و با قابلیت انطباق در زمان بسازد.
طراحی شهری در بستر اکوبروتالیسم، از نگاه زیباییشناسی صرف عبور میکند و به ساختارهای بقا در مقیاس فضایی، نهادی و رفتاری میپردازد. این نوع طراحی، فرم را نهبهمثابه کالبد، بلکه بهعنوان میانجی مانایی در چرخههای زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی درک میکند. اینجا خیابان فقط مسیر حرکت نیست؛ واحدی است برای بازتوزیع انرژی، تصفیه هوا، جذب روانآب و بازیابی حس مکان. میدان شهری صرفاً فضای باز نیست، بلکه سکویی است برای تقاطع بومشناسی و کنش انسانی، بدون استتار، بدون انکارِ زبری و ردپای ماده.
در این نگاه، بتن دیگر نشانه سلطه نیست؛ بلکه بستری صادقانه برای زایش فرمهای خاموش و مقاوم در برابر فرسایش زمان و بازار. زیبایی در اینجا نه از صیقل، که از حقیقت برمیخیزد؛ از تَنِ ناتمام مصالح، از رد کار، از آشکارگی فرایند. شهر اکوبروتالیستی، پنهانکاری نمیکند؛ سیر مواد، رفتار انسانها و آثار تغییرات اقلیمی را درون خود ثبت و افشا میکند. بههمین دلیل، چنین شهری نیاز به خوانش تازهای از زیبایی دارد؛ خوانشی که در آن قشنگی جای خود را به دوام، و خوشگلی جای خود را به واقعنمایی میدهد.
در نهایت، اکوبروتالیسم نه نسخهای نئوفرمالیستی است و نه ارتجاعی به گذشتهای نوستالژیک؛ بلکه زبان بقا در نظم آینده است. طراحی شهری در این چارچوب، نه با تزئینات موقتی، بلکه با ساختارهای معنا، تداوم و خودآگاهی اقلیمی معنا مییابد. این یادآوری است که آیندهٔ شهر نه در نرمیِ فرم، بلکه در سختیِ مسئولیت شکل خواهد گرفت.