شهرهای سنگرناپذیر: چالشها و راهکارهای طراحی شهری در شرایط بحران
نویسنده: شهباز غفوری
شهرهای سنگرناپذیر، مفهومی است که در بطن تحولات سیاسی، نظامی و اجتماعی قرن بیستم و بیستویکم شکل گرفته و بیشتر از آنکه به مقاومت فیزیکی کالبد شهری اشاره کند، به کیفیت و کارکردی اطلاق میشود که یک شهر را در برابر تهدیدات متنوع و پیچیده معاصر آسیبپذیر یا مقاوم میسازد. این مفهوم فراتر از سازههای مستحکم و دیوارهای ضخیم است؛ در واقع، به طراحی شهری، سازمان فضایی، دسترسیها، و تعامل میان سکونتگاهها، فضاهای عمومی و زیرساختها اشاره دارد که در کنار هم ظرفیت مدیریت بحران، ایمنی، و حتی امنیت را فراهم میکنند. «شهرهای سنگرناپذیر» در اصل شهرهاییاند که نمیتوانند در برابر تهدیداتی همچون جنگ، حملات تروریستی، بلایای طبیعی یا بحرانهای اجتماعی مقاومت مؤثر داشته باشند، به گونهای که کالبد، سازمان اجتماعی، و اقتصاد شهری آنها به سرعت دچار آسیب میشود.
این آسیبپذیری اغلب ریشه در نحوه برنامهریزی، طراحی و مدیریت شهری دارد؛ ساختارهای پراکنده، خیابانهای بدون شبکهبندی منطقی، کمبود مسیرهای فرار، فضاهای عمومی ناکارآمد و زیرساختهای فرسوده نمونههایی از عواملی هستند که شهر را به یک هدف آسان برای تخریب بدل میکنند. در مقابل، شهرهای مقاوم و تا حدی «سنگرناپذیر» آنهایی هستند که در طراحی خود ضمن حفظ کیفیت زیستپذیری، انعطافپذیری فضایی، توزیع متوازن امکانات، و امکان تخلیه و امداد سریع را مدنظر قرار دادهاند. آنها نه تنها به مقاومت سختافزاری اهمیت میدهند، بلکه مدیریت بحران، آموزش مردم، و سیاستهای شهری را در بستر طراحی و برنامهریزی میگنجانند.
ایمنی و امنیت دو مفهوم مرتبط اما متفاوتاند که در موضوع شهرهای سنگرناپذیر اهمیت اساسی دارند. ایمنی به معنای حفاظت شهروندان در برابر خطرات طبیعی یا ناخواسته است و معمولاً با اقدامات فنی، معماری، و زیرساختی تحقق مییابد. اما امنیت، مفهومی است فعالتر که نیازمند حضور نیروی انسانی، سیاستگذاریهای کارآمد و واکنش به تهدیدات عمدی مانند خشونت یا حملات نظامی است. بسیاری از شهرهای امروز به دلیل تمرکز بیش از حد بر ایمنی فنی، در برابر تهدیدات امنیتی آسیبپذیر شدهاند و این نقطهضعف باید در بازتعریف شهرهای مقاوم و مانا در نظر گرفته شود.
برنامهریزی شهری در شهرهای سنگرناپذیر اغلب فاقد چشماندازهای بلندمدت، مشارکتپذیری واقعی، و تحلیلهای ریسک دقیق است. نبود شبکههای ارتباطی موثر و مسیرهای فرار امن، حضور گسسته و نامتوازن خدمات و امکانات شهری، و طراحی ناهماهنگ فضاهای عمومی و خصوصی، همگی ساختار شهری را در مقابل تهدیدات آسیبپذیر میکنند. چنین شهرهایی هنگام بحرانهای ناگهانی، از مدیریت اضطراری ناکارآمد رنج میبرند و پاسخهای آنها به موقع و مؤثر نیست.
به طور مثال، خیابانهایی که فقط یک ورودی و خروجی دارند یا در محدودههای شهری فشرده و متراکم، دسترسی به امکانات امدادی محدود است، وضعیت را پیچیدهتر میکند. این کمبودها، علاوه بر خسارات انسانی و مالی، منجر به کاهش اعتماد اجتماعی و افزایش بیثباتی میشوند. به بیان دیگر، شهرهای سنگرناپذیر نه تنها کالبدی شکننده دارند، بلکه انسجام اجتماعی و تابآوری مردم در آنها نیز تحت فشار است.
از سوی دیگر، برخی تجارب جهانی نشان میدهند که طراحی شهری هوشمند، توجه به زیرساختهای چندمنظوره، و ایجاد شبکههای موازی حملونقل و خدمات، میتواند تابآوری شهر را افزایش دهد. به عنوان مثال، شهرهای اروپایی با ساختار شبکهای و فضاهای عمومی باز و قابل دسترس، قابلیت واکنش سریع به بحرانها را حفظ کردهاند. همچنین، در برخی مناطق، سیاستهای توانمندسازی اجتماع محلی، آموزشهای مستمر در زمینه مقابله با بحران و ایجاد سامانههای هشدار سریع به کاهش آسیبهای ناشی از بحران کمک کرده است.
طراحی منظر نیز در این میان نقش حیاتی دارد؛ پوشش گیاهی متناسب، فضاهای باز بدون موانع غیرضروری و توزیع هوشمندانه فضاهای سبز و پهنههای امن، علاوه بر افزایش کیفیت زندگی روزمره، ظرفیت کنترل و مهار بلایای طبیعی را نیز افزایش میدهند. در حالی که بسیاری از شهرها، تحت فشار توسعه و کمبود فضا، پوشش گیاهی را کاهش داده و زمینهای باز را تبدیل به ساختوسازهای متراکم کردهاند که این روند، آسیبپذیری را تشدید میکند.
در نهایت، باید تأکید کرد که مفهوم شهرهای سنگرناپذیر، فراتر از ساختار فیزیکی و مصالح مقاوم، به یک رویکرد سیستمی در طراحی، مدیریت و فرهنگ شهری نیازمند است. چنین رویکردی مستلزم همکاری میان رشتهای، هماهنگی دستگاههای مختلف شهری، و مشارکت فعال شهروندان است. تنها با چنین نگرشی میتوان شهرهایی ساخت که نه فقط در برابر حملات و بحرانها مقاوم باشند، بلکه بتوانند تابآوری و مانایی را در بلندمدت حفظ کنند و تداوم زیستپذیری را تضمین نمایند.