رد شدن به محتوای اصلی

گذری میان درون و بیرون معماری

گذری بی‌وقفه میان فضای درون و بیرون در معماری معاصر

نویسنده: شهباز غفوری

یکی از مهم‌ترین گرایش‌های معماری معاصر، تلاش برای از میان برداشتن مرزهای صلب میان «داخل» و «خارج» است. در گذشته، خانه‌ها و بناها غالباً با دیوارها و پوسته‌هایی بسته تعریف می‌شدند که فضای داخلی را از بیرون جدا می‌کردند. اما امروزه، با تغییر نیازهای انسان، پیشرفت فناوری‌ها، و توجه بیشتر به سلامت جسمی و ذهنی، ایده «گذری بی‌وقفه میان فضای درون و بیرون» جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. در این رویکرد، بنا نه تنها پناهگاهی در برابر محیط بیرونی است، بلکه پلی است میان انسان و طبیعت.

این گرایش معمارانه ریشه در فلسفه‌ای عمیق دارد: انسان به عنوان موجودی زیستی، همواره نیازمند ارتباط با طبیعت بوده است. معماری سنتی بسیاری از فرهنگ‌ها نیز بازتاب همین پیوند است. برای مثال، خانه‌های ایرانی با حیاط مرکزی و ایوان، یا خانه‌های ژاپنی با شوجی‌های کاغذی و باغ‌های سنگی، همگی نمونه‌هایی از تلاش برای ایجاد تداوم میان داخل و خارج هستند. معماری معاصر این سنت‌ها را بازخوانی کرده و با استفاده از مصالح و فناوری‌های جدید، آن را به سطحی نوین ارتقا داده است.

یکی از ابزارهای کلیدی در تحقق این ایده، شفافیت است. شیشه‌های بزرگ سرتاسری، پنجره‌های کف تا سقف، و درهای کشویی یا تاشو، امکان تجربه بی‌واسطه از فضای بیرونی را فراهم می‌کنند. این شفافیت نه تنها به ورود نور طبیعی و چشم‌اندازهای وسیع کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود مرزهای ادراکی میان درون و بیرون کمرنگ‌تر شوند. وقتی یک اتاق نشیمن به‌سادگی با باز شدن یک در شیشه‌ای به حیاط یا تراس متصل شود، تجربه‌ای پیوسته و سیال برای کاربر خلق می‌گردد.

عنصر دیگر، استفاده از متریال‌های مشترک است. وقتی مصالحی مانند سنگ، چوب یا بتن هم در فضای داخلی و هم در فضای خارجی به کار می‌روند، تداومی مادی میان این دو قلمرو شکل می‌گیرد. برای مثال، کفپوش سنگی که از سالن به تراس امتداد می‌یابد، یا سقفی که از داخل خانه تا ایوان ادامه پیدا می‌کند، به کاربر این احساس را می‌دهد که در یک فضای یکپارچه حضور دارد. این راهبرد، زبان مشترکی میان داخل و خارج ایجاد می‌کند.

اما گذری بی‌وقفه میان درون و بیرون تنها به بعد فیزیکی محدود نمی‌شود. جریان هوا، نور، صدا و حتی بو نیز در این تجربه نقش دارند. طراحی هوشمندانه بازشوها و تهویه طبیعی می‌تواند کیفیت هوای بیرون را به داخل بیاورد. بوی خاک پس از باران یا صدای پرندگان از باغچه، همگی بخشی از تجربه فضایی می‌شوند. این نوع طراحی، معماری را از یک پناهگاه منفصل به یک بستر زیستی مشترک بدل می‌سازد.

 چنین طراحی‌هایی می‌توانند تأثیرات مثبت چشمگیری بر سلامت و رفاه انسان داشته باشند. ارتباط بصری و حسی با طبیعت، میزان استرس را کاهش داده و تمرکز و خلاقیت را افزایش می‌دهد. در زندگی شهری معاصر که بسیاری از انسان‌ها در آپارتمان‌های کوچک زندگی می‌کنند، ایجاد چنین پیوندی با طبیعت می‌تواند کیفیت زندگی را به‌طور چشمگیری بهبود بخشد.

در سطح شهری نیز این رویکرد اهمیت یافته است. فضاهای نیمه‌باز مانند لابی‌های باز، تراس‌های سبز، بام‌باغ‌ها و حیاط‌های مشترک نمونه‌هایی هستند که در پروژه‌های مسکونی، اداری و فرهنگی برای ایجاد ارتباط میان داخل و خارج به کار گرفته می‌شوند. این فضاها نه تنها کارایی و کیفیت پروژه را ارتقا می‌دهند، بلکه به شکل‌گیری تجربه‌های اجتماعی و تعامل میان کاربران کمک می‌کنند.

فناوری نیز به تحقق این ایده کمک کرده است. شیشه‌های هوشمند با قابلیت تغییر شفافیت، سایه‌بان‌های متحرک، و سیستم‌های تهویه طبیعی کنترل‌شده، همگی ابزارهایی هستند که به معماران اجازه می‌دهند مرزهای درون و بیرون را بر اساس نیاز و شرایط محیطی مدیریت کنند. این انعطاف‌پذیری باعث می‌شود که تجربه کاربر نه تنها بی‌وقفه، بلکه پاسخگو و سازگار با تغییرات محیطی باشد.

نمونه‌های معاصر بسیاری وجود دارند که این فلسفه را به شکلی الهام‌بخش اجرا کرده‌اند. خانه‌های ویلایی در مناطق گرم و مرطوب که با ایوان‌های وسیع و دیوارهای متحرک طراحی شده‌اند، یا برج‌های مسکونی با بالکن‌های سبز و باغ‌های عمودی، مثال‌هایی از تحقق پیوند میان داخل و خارج هستند. حتی در پروژه‌های عمومی مانند موزه‌ها و مراکز فرهنگی نیز این ایده دیده می‌شود؛ جایی که فضای نمایشگاه به حیاط یا پارک عمومی امتداد می‌یابد.

یکی از چالش‌های مهم در این زمینه، شرایط اقلیمی است. در مناطق بسیار سرد یا بسیار گرم، ایجاد گذر بی‌وقفه میان داخل و خارج نیازمند راه‌حل‌های هوشمندانه است. استفاده از پوسته‌های دوجداره، سیستم‌های سایه‌انداز فعال و مصالح عایق، می‌تواند به تعادل میان راحتی حرارتی و ارتباط با بیرون کمک کند. به این ترتیب، طراحی باید هم پاسخگوی شرایط محیطی باشد و هم پیوند مورد نظر را حفظ کند.

همچنین مسائل اجتماعی و فرهنگی نیز در این زمینه اهمیت دارند. در برخی فرهنگ‌ها، مرز میان حریم خصوصی و فضای عمومی بسیار مهم است و طراحی باید این حساسیت‌ها را در نظر بگیرد. در چنین مواردی، گذر بی‌وقفه می‌تواند با استفاده از فضاهای نیمه‌خصوصی یا فیلترهای فضایی محقق شود تا هم ارتباط با طبیعت حفظ شود و هم حریم شخصی افراد رعایت گردد.

در نهایت، می‌توان گفت که ایده «گذری بی‌وقفه میان فضای درون و بیرون» بخشی از تحول بزرگ‌تری است که معماری معاصر در حال تجربه آن است: بازاندیشی در مرزها. این مرزها نه تنها میان داخل و خارج، بلکه میان معماری و طبیعت، فرد و اجتماع، سنت و مدرنیته در حال بازتعریف‌اند. معماری امروز می‌کوشد به جای جداسازی، به هم‌پیوستگی و سیالیت برسد. و این دقیقاً همان چیزی است که گذر بی‌وقفه میان درون و بیرون به بهترین شکل بیان می‌کند.

این رویکرد به ما یادآوری می‌کند که خانه یا بنا نباید قفسی برای انسان باشد، بلکه باید پلی باشد برای ارتباط دوباره با طبیعت و اجتماع. در جهانی که بحران‌های محیطی و فشارهای ذهنی هر روز بیشتر می‌شوند، چنین معماری می‌تواند پاسخی باشد برای بازگرداندن تعادل، آرامش و کیفیت زندگی. معماری که به جای قطع ارتباط، ما را به ریشه‌های زیستی‌مان بازمی‌گرداند.

مطالب پرخواننده

شیکیتا گانای؛ پذیرش آن‌چه نمی‌توان تغییر داد

شیکیتا گانای؛ پذیرش آن‌چه نمی‌توان تغییر داد نویسنده: شهباز غفوری «شیکیتا گانای» (Shikata ga nai) عبارتی است ژاپنی که به‌سادگی می‌توان آن را به این معنا ترجمه کرد: «کاری نمی‌توان کرد» یا «چاره‌ای نیست». اما فراتر از یک جمله‌ی ساده‌ی تسلیم، این مفهوم در فرهنگ ژاپنی ریشه‌ای عمیق در واقع‌گرایی، تاب‌آوری و نگاه کاربردی به محدودیت‌های زندگی دارد. ژاپنی‌ها با گفتن این عبارت، در برابر شرایطی که فراتر از کنترل آن‌هاست، حالت پذیرش فعالانه‌ای اتخاذ می‌کنند. نه از سر انفعال، بلکه برای آن‌که نیروی ذهنی و عاطفی خود را بر آن‌چه می‌توان تغییر داد متمرکز کنند. در بسیاری از موقعیت‌ها، انسان‌ها با پدیده‌هایی روبه‌رو می‌شوند که خارج از اراده و اختیار آن‌هاست: از بلایای طبیعی تا اشتباهات تاریخی، بیماری، مرگ، شکست‌های ناگهانی یا بی‌عدالتی‌های ساختاری. در این موقعیت‌ها، انکار، خشم، یا مقاومت مداوم، تنها منجر به فرسایش ذهنی و سردرگمی بیشتر می‌شود. شیکیتا گانای، روشی برای مدیریت این واقعیت‌هاست؛ نه با فرار، بلکه با پذیرش خردمندانه. این پذیرش البته به معنای کنار کشیدن از اق...

میهن دوستی: تعلق، فردیت و همبستگی انسانی

میهن‌دوستی: تعلق، فردیت، و همبستگی انسانی نویسنده: شهباز غفوری میهن‌دوستی، در ساده‌ترین معنای خود، به احساسی از تعلق و علاقه به سرزمینی گفته می‌شود که فرد در آن زاده شده، زیسته یا به آن احساس خانه‌بودگی دارد. این احساس، برخلاف بسیاری از برساخته‌های ایدئولوژیک، نه محصول مهندسی اجتماعی بلکه بازتابی از تجربه‌ی زیسته، حافظه‌ی بدنی، خاطره‌ی جمعی و پیوندهای عاطفی انسان با مکان است. میهن‌دوستی برآمده از تماس طولانی‌مدت فرد با یک اقلیم، زبان، سبک زیست، فضای شهری، معماری، و روابط انسانی خاص است که در گذر زمان بدل به بخشی از موجودیت شخصی می‌شود، بی‌آنکه الزاماً مستلزم نفی دیگران یا حذف تفاوت‌ها باشد. این احساس، در شکل اصیل و طبیعی خود، هم‌زاد فردیت است. انسان می‌تواند به مکان خود دلبسته باشد، بی‌آنکه این دلبستگی را به نفرت از مکان‌های دیگر یا انسان‌های متفاوت ترجمه کند. درست برخلاف ملی‌گرایی که بر همگن‌سازی اجباری تکیه دارد، میهن‌دوستی به تفاوت‌ها احترام می‌گذارد؛ زیرا نقطه‌ی آغاز آن، فرد است نه «ملت» به‌مثابه یک کل انتزاعی. در میهن‌دوستی، فرد با تمام ویژگی‌های انسانی‌اش، از...

دومینوی سقوط پایتخت

دومینوی سقوط پایتخت، مصوبه «صدور پروانه ساخت در اراضی ذخیره» توسعه و نامانا با اولویت درآمدزایی نویسنده: شهباز غفوری چند روز پس از تصویب این مصوبه، نگرانی‌های متخصصان و دست‌اندرکاران عرصه‌ی شهرسازی دامن پایتخت را دربرگرفته است. هدف اعلام‌شده برای افزایش درآمدزایی و تسهیل ساخت در زمین‌هایی با وضعیت توسعه‌ای نامشخص، در عمل به سیاستی منجر شده که بدون بررسی فنی، امنیتی و محیط‌زیستی، زمینه‌ساز خسارت‌های طولانی مدت برای شهر خواهد بود. ارجحیت درآمد بر امنیت کالبدی: این طرح در شرایطی اجرایی شد که هیچ تضمینی برای ساخت ایمن ساختمان‌ها و تجهیزات خدماتی ارائه نمی‌دهد. پروانه‌هایی که صرفاً بر مبنای درآمد فروخته می‌شوند، بدون آنکه تکنولوژی مناسب مقاوم‌سازی، سیستم‌های ایمنی یا مانایی محیطی بررسی شده باشند، صادر می‌شوند. در نتیجه، ممکن است در مناطقی با خاک حساس یا در مرزهای خطر فرونشست یا ایستایی روبه‌رو شویم. نبود حضور کارشناسی شهرسازان: بررسی تأثیر نتیجه این تصمیم بر طراحی‌های شهری، زیرساخت و کیفیت عمرانی شهری، حتی به صورت حداقلی هم انجام نشده است. مهندسان عمران یا برنامه‌ریز...

بازسازی، نه بازمعماری

بازسازی، نه بازمعماری: تأملی بر مسابقه طراحی برای ساختمان شیشه‌ای نویسنده: شهباز غفوری ساختمان شیشه‌ای صداوسیما، از آثار ماندگار دفتر عبدالعزیز فرمانفرمائیان، تنها یک بنای اداری نیست؛ بلکه بخشی از حافظه‌ فضایی و رسانه‌ای ایران است. این ساختمان که در اواخر دهه ۱۳۴۰ طراحی شد، از نمونه‌های برجسته معماری بروتالیستی در سطح آسیا و حتی جهان به‌شمار می‌رود. ترکیب شفافیت مدرن در نمای شیشه‌ای با صراحت سازه‌ای بتن، در کنار نسبت‌های فضایی هوشمندانه، این اثر را به نمادی از آفرینش معماری در بستر فرهنگ ایرانی بدل کرده است. ساختار حجمی، نقشه‌ها و مواجهه دقیق این ساختمان با محورهای شهری پیرامون، نشان از درکی عمیق از هم‌نشینی عملکرد، فرم و معنا دارد. در چنین سطحی از اصالت و استناد، هرگونه اقدام برای بازتعریف فرم یا برگزاری مسابقه‌ طراحی می‌تواند با خطر کاستن از لایه‌های حافظه‌ معماری همراه شود. رویکرد بازسازی در اینجا نیازمند دقتی فراتر از نوآوری است؛ و وفاداری به اصالت را طلب می‌کند. اعلام استفاده از الگوی مسابقه معماری برای بازسازی این بنا از سوی نهادهای متولی، و ارجاع به ت...

میهن دوستی و ملی‌گرایی؛ دو رویکرد متفاوت به تعلق و هویت

میهن‌دوستی و ملی‌گرایی؛ دو رویکرد متفاوت به تعلق و هویت نویسنده: شهباز غفوری میهن‌دوستی و ملی‌گرایی، دو مفهومی هستند که در نگاه نخست، شباهت‌های زیادی به هم دارند، اما در باطن، تفاوت‌هایی بنیادین و تعیین‌کننده میان آن‌ها وجود دارد. این دو رویکرد، هر یک نحوه‌ای متفاوت از فهم تعلق به مکان، هویت جمعی، و نقش فرد در اجتماع را عرضه می‌کنند؛ تفاوتی که نه تنها در حوزه نظری، بلکه در عمل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز پیامدهای عمیقی دارد. در این یادداشت، به مقایسه‌ی این دو مفهوم می‌پردازیم تا بتوانیم روشن‌تر دریابیم که چرا تمایز میان میهن‌دوستی و ملی‌گرایی بیش از آن‌که ظاهری باشد، ماهوی است. در اصل، میهن‌دوستی احساسی است طبیعی، زیسته، و ریشه‌دار در تجربه‌ی فرد با مکان و زمان. فرد میهن‌دوست، محل تولد، زیست، و خاطرات خود را دوست دارد، بی‌آنکه این دلبستگی مستلزم حذف یا انکار دیگران باشد. میهن‌دوستی بر پایه‌ی احترام به فردیت هر انسان شکل می‌گیرد و فرد را در مرکز تجربه قرار می‌دهد. برعکس، ملی‌گرایی ساختاری ایدئولوژیک است که هویت جمعی را به شکل انتزاعی و یکپارچه تعریف می‌کند و افراد ر...

هفده اصل زیبایی‌شناسی ایرانی

۱۷ اصل زیبایی‌شناسی ایرانی نویسنده: شهباز غفوری زیبایی‌شناسی ایرانی نه مجموعه‌ای پراکنده از سلیقه‌ها و ذوق‌ها، بلکه شبکه‌ای ژرف و پیوسته از ادراک، معنا، فرهنگ و تجربه تاریخی است. در طول هزاران سال، از خط میخی ایلامی تا کاشی‌کاری صفوی، از باغ ایرانی تا خوشنویسی نستعلیق، و از خانه‌ای روستایی تا آیین‌های مردمی، نوعی نگاه ویژه به زیبایی در ایران شکل گرفته که با واژگان غربی به‌تمامی قابل وصف نیست. این یادداشت، با تکیه بر واژگان فارسی اصیل و تحلیل مفهومی، تلاش می‌کند ۱۷ اصل بنیادین این زیبایی‌شناسی را بازشناسایی و طبقه‌بندی کند؛ اصولی که نه تنها ریشه در رسوم دارند، بلکه همچنان قابلیت تفسیر و به‌کارگیری در هنر، طراحی، معماری و فرهنگ معاصر ایران را دارا هستند. نظام زیبایی‌شناسی ایرانی را باید نه صرفاً در جلوه‌های بصری، بلکه در ساختار ذهنی و هستی‌شناختی فرهنگ ایرانی جست. به همین دلیل، هر اصل معرفی‌شده، هم به‌مثابه یک تجربه حسی و هم یک نگرش وجودی قابل درک است. در ادامه، این ۱۷ اصل با شرح دقیق، تحلیل معنایی و جایگاه فرهنگی‌شان معرفی می‌شوند. ۱. زاستار (هم‌آوایی با خلقت): این اصل...

حافظه‌ای که زنده نیست

حافظه‌ای که زنده نیست نویسنده: شهباز غفوری نظم ذهنی، برای بسیاری، از طریق ثبت و طبقه‌بندی پیوسته‌ی افکار و ایده‌ها حاصل می‌شود. عده‌ای برای این منظور به سراغ سیستم‌های یادداشت‌برداری دیجیتال می‌روند؛ ساختارهایی که نوشتن را به معماریی از پوشه‌ها، پیوندها و بازیابی‌های بعدی بدل می‌کنند. در نگاه نخست، چنین سامانه‌ای نشانه‌ای از کنترل ذهنی، دقت فکری، و پایداری معناست. اما زیر این ساختار منظم، روندی پنهان جریان دارد: ایستایی تجربه و مرگ تدریجی تفکر در لحظه. ذخیره‌سازی، اگر به عادت تبدیل شود، به‌جای اینکه به گسترش ظرفیت ذهنی منجر شود، به تمرکز بر گذشته‌هایی می‌انجامد که دیگر نه واقعی‌ هستند، نه مفید. آنچه روزی به انگیزه‌ای زنده پیوند داشت، حالا در قالب فایل‌ها و پوشه‌هایی بی‌جان قرار گرفته است که تنها به شرط مراجعه‌ای دوباره، دوباره فعال می‌شوند و اغلب هرگز نمی‌شوند. ذهن، در این مسیر، از زیستن در اکنون بازمی‌ماند و به مدیریت انبارهای شناختی مشغول می‌شود. هر نوشته‌ای، به‌محض آن‌که برای بایگانی تولید شود، بخشی از قابلیت سیال خود را از دست می‌دهد. ایده‌ها، به‌جای اینکه ابزارهای ح...

کربن صفر: فراتر از اصول معماری احیاگر

فراتر از کربن صفر: اصول معماری احیاگر نویسنده: شهباز غفوری مفهوم ساختمان‌های کربن صفر؛ یعنی سازه‌هایی که به‌اندازه انرژی مصرفی خود تولید می‌کنند، گامی مهم در مسیر معماری مانا محسوب می‌شود. با این حال، در مواجهه با چالش‌های پیچیده اقلیمی، صنعت معماری به سمت چشم‌اندازی بلندپروازانه‌تر حرکت کرده است: معماری احیاگر. طراحی احیاگر تنها به کاهش آسیب قانع نیست؛ هدف آن بازسازی و غنی‌سازی اکوسیستم‌ها، ارتقای کیفیت زندگی انسان و تقویت پیوندهای اجتماعی است. در این دیدگاه، ساختمان‌ها نه موجودیت‌های منفعل، بلکه بازیگرانی فعال در بهبود محیط زیست تلقی می‌شوند و نگرشی جامع به پایداری ارائه می‌کنند که فراتر از معیارهای انرژی است و شامل تنوع زیستی، چرخه‌های آب، مصالح و رفاه اجتماعی نیز می‌شود. اگر پایداری به کاهش آسیب تمرکز دارد، احیاگری به مشارکت مثبت می‌اندیشد. معماری احیاگر ساختمان‌ها را به عنوان عاملان اکولوژیک و اجتماعی در نظر می‌گیرد؛ سازه‌هایی که می‌توانند کربن جذب کنند، خاک را بازسازی کنند، آب را تصفیه کنند و سلامت ذهنی و جسمی کاربران را ارتقا دهند. این تغییر پارادایم نشان‌دهنده درکی ...

زبان‌شناسی مفاهیم کلیدی در شهرسازی

زبان‌شناسی مفاهیم کلیدی در شهرسازی نویسنده: شهباز غفوری زبان به عنوان نظامی از نشانه‌ها و معانی، نه تنها ابزار انتقال مفاهیم است بلکه در شکل‌گیری فهم ما از جهان و فضای زیست‌شده‌مان نقش بنیادی دارد. در حوزه شهرسازی، واژگان و مفاهیم کلیدی همچون بافت ، توسعه ، زیرساخت ، محله ، فضا ، هویت ، و پایداری تنها تعاریف فنی نیستند؛ بلکه حامل بار معنایی، تاریخی و گاه ایدئولوژیک هستند که بر تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های شهری اثرگذارند. زبان‌شناسی به ما این امکان را می‌دهد که به ریشه‌های معنایی این مفاهیم بازگردیم و نحوه شکل‌گیری، تحول و کاربست آن‌ها را در گفتمان حرفه‌ای و عمومی تحلیل کنیم. بسیاری از اصطلاحات رایج در ادبیات شهرسازی، به ویژه در ترجمه و اقتباس از منابع غربی، دچار تغییر معنا یا کج‌فهمی شده‌اند که در نهایت به انحراف تصمیم‌گیری‌ها در برنامه‌ریزی و طراحی شهری منجر می‌شود. به عنوان مثال، واژه بافت در زبان فارسی بار معنایی خاصی دارد که در ترکیب با اصطلاحات تخصصی نظیر بافت فرسوده یا بافت تاریخی گاه دچار ابهام می‌شود. در حالی که در زبان انگلیسی واژه‌ه...

مصالح زنده: میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی

مصالح زنده: میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی نویسنده: شهباز غفوری مفهوم مصالح زنده مرز میان زیست‌شناسی و ساخت‌وساز را دگرگون کرده است. برخلاف مصالح سنتی که ماهیتی بی‌جان و ایستا دارند، مصالح زنده قادر به رشد، سازگاری و حتی خودترمیمی هستند. این مصالح با بهره‌گیری از میکروارگانیسم‌ها، سلول‌های گیاهی و سایر عوامل زیستی، سامانه‌هایی پاسخگو و احیاگر برای محیط ساخته‌شده ایجاد می‌کنند. میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی به‌عنوان نامزدهای پیشرو در آینده طراحی زیست‌یکپارچه در حال ظهورند و تولید کم‌کربن، چرخه‌های حیات بسته و ویژگی‌های زیبایی‌شناسانه نوینی را ارائه می‌دهند که مرز میان طبیعت و معماری را محو می‌سازد. میسلیوم: شبکه‌های قارچی به‌عنوان عناصر سازه‌ای میسلیوم، شبکه ریشه‌ای قارچ‌ها، به‌عنوان ماده‌ای سبک و زیست‌تخریب‌پذیر برای ساخت‌وساز مورد توجه قرار گرفته است. زمانی که بر روی ضایعات کشاورزی پرورش یابد، به پانل‌هایی متراکم و اسفنج‌مانند تبدیل می‌شود که ذاتاً مقاوم در برابر آتش و عایق حرارتی هستند. امروزه کامپوزیت‌های میسلیومی در بسته‌بندی و سازه‌های مو...