زبانشناسی مفاهیم کلیدی در شهرسازی
نویسنده: شهباز غفوری
زبان به عنوان نظامی از نشانهها و معانی، نه تنها ابزار انتقال مفاهیم است بلکه در شکلگیری فهم ما از جهان و فضای زیستشدهمان نقش بنیادی دارد. در حوزه شهرسازی، واژگان و مفاهیم کلیدی همچون بافت، توسعه، زیرساخت، محله، فضا، هویت، و پایداری تنها تعاریف فنی نیستند؛ بلکه حامل بار معنایی، تاریخی و گاه ایدئولوژیک هستند که بر تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای شهری اثرگذارند.
زبانشناسی به ما این امکان را میدهد که به ریشههای معنایی این مفاهیم بازگردیم و نحوه شکلگیری، تحول و کاربست آنها را در گفتمان حرفهای و عمومی تحلیل کنیم. بسیاری از اصطلاحات رایج در ادبیات شهرسازی، به ویژه در ترجمه و اقتباس از منابع غربی، دچار تغییر معنا یا کجفهمی شدهاند که در نهایت به انحراف تصمیمگیریها در برنامهریزی و طراحی شهری منجر میشود.
به عنوان مثال، واژه بافت در زبان فارسی بار معنایی خاصی دارد که در ترکیب با اصطلاحات تخصصی نظیر بافت فرسوده یا بافت تاریخی گاه دچار ابهام میشود. در حالی که در زبان انگلیسی واژههایی مانند "fabric" یا "tissue" به کار میروند که هر یک دارای حوزه معنایی مشخصی هستند و انتقال دقیق آن به فارسی نیازمند دقت زبانشناختی است.
تحلیل زبانشناختی این واژگان، ما را به درک عمیقتری از بنیانهای نظری تصمیمگیری شهری میرساند. هر واژه حامل نوعی نگاه به جهان و شهر است؛ نگاهی که در بسیاری موارد به طور ناخودآگاه جهت سیاستگذاری و طراحی را تعیین میکند. زبان شهرسازی تنها ابزار نیست، بلکه بخشی از زیربنای مفهومی هر پروژه شهری است.
از این رو، بازنگری مفهومی و پالایش واژگان شهرسازی از منظر زبانشناسی میتواند به حرفهای شدن گفتمان شهرسازی در ایران کمک کند. تطابق دقیق مفاهیم با بافت فرهنگی، تاریخی و اجتماعی هر کشور، نه تنها از خطاهای ترجمه و برداشت سطحی میکاهد، بلکه زمینه را برای تولید نظریههای بومی و دقیقتر فراهم میسازد.
در پروژههای پژوهشی خود همواره به این اصل پایبند بودهام که زبانشناسی نه صرفاً بهعنوان یک شاخه علمی مستقل، بلکه بهمثابه ابزار تحلیلی ضروری برای هر کنشگر شهری باید مورد توجه قرار گیرد. تسلط به سازوکار زبانی واژگان تخصصی، راه را برای شفافیت تصمیمات، فهم بهتر ذینفعان و طراحی موثرتر فضاهای شهری باز میکند.
شهرسازی مدرن ایران برای عبور از بحران مفهومی خود، نیازمند بازگشت به تحلیل زبانشناسانه واژگانش است؛ بازگشتی که امکان پالایش نظریهها، تولید واژگان دقیق بومی و در نهایت اتخاذ سیاستهای واقعگرایانهتر را فراهم میسازد.