بُن – بازگشت به ریشه
نویسنده: شهباز غفوری
اصل «بُن» در زیباییشناسی ایرانی، به ریشهها، پایهها، و منشأهای معنایی و فرهنگی اشاره دارد؛ اما نه به معنای سکون در گذشته یا تکرار کور سنتها، بلکه در معنایی ژرفتر، همچون تغذیهکردن از زمین، از خاک، از حافظه. «بُن» اصل پیوند با آن چیزی است که از آن برخاستهایم؛ ریشهای که در زمین مانده اما تنه و شاخهاش در آسمان نوآوری گسترده است.
در فرهنگ ایرانی، زیبایی زمانی راستین است که اصالت داشته باشد؛ یعنی از جایی برآمده باشد، نه تصنعی باشد و نه تقلیدی. اما این اصالت الزاماً به معنای کهنه بودن نیست. بلکه به معنای زنده بودن، در جریان بودن، و رشد کردن است. هنرها و فضاهایی که به «بُن» متصلاند، هم احساس آشنایی ایجاد میکنند و هم ظرفیت خوانش جدید را دارند.
بُن را میتوان در طراحی یک محراب دید که همزمان هم از هندسه کهن ایرانی استفاده میکند و هم نورپردازیای نوین دارد. یا در معماری خانهای امروزی که هندسه آن بر پایهی اصولی ساخته شده که در هزار سال پیش هم فهمپذیر بودهاند. پیوند با ریشهها، به اثر قدرت میدهد؛ اما تنها هنگامی که آن ریشهها در یک زمینه زنده و پویا دوباره معنا شوند.
در شعر فارسی، بسیاری از لحظات درخشان، جایی است که شاعر از واژگان و ساختارهای کهن، بیآنکه اسیر آنها شود، استفاده میکند تا چیزی نو بسازد. این همان جایی است که اصل «بُن» بهکار میآید. یعنی گذشتهای که ابزار و زمینه آفرینش امروز میشود، نه مانعی برای آن.
اصل «بُن» از ما دعوت میکند که در فرآیند طراحی و آفرینش، از حافظه جمعی، از فرمهای آزمودهشده، از مفاهیم نهادینهشده در ذهن و زبان ایرانیان، الهام بگیریم. اما این الهام باید زنده، نقادانه، و جستجوگر باشد. استفاده از گذشته به معنای تکرار آن نیست، بلکه به معنای گفتوگو با آن است.
«بُن» در طراحی شهری نیز اهمیت دارد. زمانی که طرحی بر زمینهی تاریخی و اجتماعی یک مکان استوار باشد، بیش از هر طرح دیگری با مردم آن مکان ارتباط برقرار میکند. کوچههای پیچ در پیچ، میدانهای کوچک، یا نحوهی برخورد میان فضای خصوصی و عمومی، اگر از حافظه زیسته و بومی تغذیه شوند، میتوانند ساختاری نو را بر بستری آشنا و پذیرنده بنا کنند.
اصل «بُن» همچنین در برابر وسوسهی جهانیسازیِ بیریشه ایستادگی میکند. در جهانی که فرمها، رنگها و ساختارها بهسرعت در حال یکنواخت شدناند، این اصل ما را به درون، به درک زمینه و به احیای معنا فرا میخواند. هر طراحی، اگر بخواهد در دل مخاطب ایرانی جای گیرد، باید چیزی از «بُن» در خود داشته باشد؛ حتی اگر در ظاهر بسیار نو و امروزی باشد.
در عین حال، «بُن» صرفاً به گذشتهای بسته اشاره ندارد، بلکه به ریشههایی زنده و در حال رشد نظر دارد. ریشههایی که هنوز تغذیه میکنند، هنوز معنا دارند، و هنوز در گفتوگو با اکنوناند. این اصل، ما را به نوعی تعهد فرهنگی دعوت میکند: اینکه در آفرینش، هم به پیش رویم و هم به آنچه ما را ساخته نظر کنیم.
بنابراین، «بُن» در زیباییشناسی ایرانی، اصل پیوستگی است؛ پیوستگی میان دیروز و امروز، میان کهن و نو، و میان تجربه و شهود. در این پیوستگی، نه تنها تعادل حاصل میشود، بلکه اصالت، معنا و پایداری نیز تضمین میگردد. آفرینشی که با بُن در تماس است، دارای شناسنامهای فرهنگی، ذهنی و حتی احساسی خواهد بود که آن را از دیگر آثار متمایز میسازد.