نقد مصوبه «مکانیابی و ضوابط ساخت بناهای بلندمرتبه در تهران» – تراکمفروشی مخرب تشخص فضایی تهران
نویسنده: شهباز غفوری
چند هفته پس از تصویب این مصوبه توسط شورای عالی شهرسازی و معماری تهران، نگرانیها درباره آنچه در سکوت و غیاب شهرسازان و تخصص شهرسازی تصویب شده شدت یافته است. این مصوبه اگرچه با هدف ساماندهی افزایش تراکم، بلندمرتبهسازی و کنترل رشد نامتوازن شهر اعلام شد، اما تحلیلهای شهرسازی در جنبههای فنی، اجتماعی و محیطزیستی نشان میدهند که این تصمیم میتواند وضعیت را نه بهبود بخشیده، بلکه به بحرانهای پنهان قبلی عمق بیشتری بدهد.
نامانایی تراکم بدون زیرساخت:
با مجاز شدن ساختار ساختمانهایی تا ۱۵ طبقه در برخی از پهنهها، بدون همراهی موازین دقیق حملونقل، تامین آب، نظافت، درمان و فاضلاب، عملاً فشاری بیسابقه بر خدمات شهری وارد خواهد شد. فشاری که پیش از این با توسعه افقی بیملاحضه و فشرده سازی ابنیه با قطعات ریز دانه و سهم بالای معابر نفس شهر را تنگ کرده بود. پژوهشها نشان میدهند تهران حتی پیش از این تراکم نیز از مترو، اتوبوس و شبکه آب و برق فشار زیادی متحمل شده است. اگر زیرساختها تقویت نشود، تداوم این وضعیت به گسترش بیقاعده ترافیک، افزایش مصرف انرژی و آلودگی هوا خواهد انجامید.
تهدید امنیت شهر دربرابر مخاطرات:
تراکمدهی نامتوازن و بلندمرتبهسازی قطعات ریزدانه تهران در حلقهای قرار گرفته که ایمنی و امنیت آن هنوز تضمین نشده است. براساس گزارشهایی از آتشنشانی، بیش از ۹۰۰ برج ناایمن با بیش از ۱۲ طبقه وجود دارد. چنین ساختوسازهایی بدون نظارت سختگیرانه فنی شهرسازی، میتوانند در برابر آتشسوزی، زلزله، جنگ یا رویدادهای دیگر تلفات سنگینی داشته باشند.
آسیب منظر و کاهش تشخص فضایی:
بلندمرتبهسازی بهویژه در مناطقی ریزدانه توسعه یافته در دهه ۶۰ و ۷۰ که سابقه فضایی جمعوجور دارند، به سرعت تمام ساختارهای شهری محلی را تغییر میدهد. بسیاری از متخصصین مطالعات شهری و شهرسازی تاکید دارند که این تصمیم با روند «تخصصزدایی فضایی» شهری مغایرت دارد و میتواند باعث تنش در مقیاس انسانی-مکانی شود. تشخص شهری پایتخت، نه صرفاً کالبدی، که واقعیت جمعی ساکنان، کیفیت مکانی، ارتباط انسان با محیط و تعاملات روزمره را تحت تأثیر قرار میدهد.
عاجز از پاسخ به بحران اقلیمی تهران:
مناطق متراکم با پوشش مصالح سنگین، توانایی امواج گرما و کاهش تهویه طبیعی را افزایش میدهند؛ ساختارهایی که میتوانند جریان بادی طبیعی را مسدود کرده و شرایط را سختتر کنند. در شرایطی که تهران پیش از این با مشکل جزایر حرارتی روبهروست، این تصمیم میتواند بر شدت آن بیافزاید.
هزینههای اجتماعی و محلی:
تجربههایی جهانی نشان میدهد افزایش تراکم بدون برنامه میتواند روابط همسایگی را به بحران تبدیل کند، تعامل اجتماعی را کاهش داده و زمینهای برای انزوا و تنهایی ایجاد کند. افزون بر آن، ارزش زمین در مناطقی که تراکمدهی مجاز شده، افزایش چشمگیر پیدا خواهد کرد. نتیجه آن تغییر ترکیب سکونتی و خروج اقشار متوسط و کمدرآمد خواهد بود؛ محیطی که دیگر پاسخگوی نیاز همگان نیست.
مغایرت با مطالعات فنی و قراردادی:
بر اساس آییننامهها و طرح جامع، بلندمرتبهسازی باید محدود به حوزههای مجاز و با شرایط کنترلشده باشد. اما این مصوبه گامی حتی فراتر از آن برداشت و اجرای قانونی شفافی برای تعیین «زیرپهنههای مجاز» ارائه نکرد. در نتیجه، اختلاف نظرهای قانونی میان شورا و شهرداری، و گریز از محدودههای از پیش تعیینشده محتمل است.
تحلیل هنجاری و فرهنگی:
پژوهشها و مطالعات زیادی درباره شمایل کلی شهرسازی و توسعه شهر نشان میدهد که رشد افقی یا عمودی بدون توجه به ساختار فرهنگی شهر پیامدهایی دارد که در درازمدت قابلجبران نیستند. ایجاد ساختمانهای بلند بدون ملاحضات کافی، یا ساختمانهای کوتاه و میان قامت بیش از حد فشرده عاملی برای اثرگذاری منفی بر روابط خانوادگی، حذف فضاهای نیمهعمومی و کاهش کیفیت زیستپذیری توسط شهروندان محسوب شده است.
پیشنهاد راهبرد اصلاح:
- تنظیم بازنگری تراکم بلندمرتبه بر اساس محدودیت زیرساختی توسط سازمانهای فنی حرفهای؛
- برگزاری جلسات کارشناسی عمومی با مشارکت ساکنان، متخصصین شهرسازی، توسعهدهندگان و نهادهای شهری؛
- محدود کردن بلندمرتبهسازی به محورهایی با قابلیت پاسخگویی زیرساختی و فنی؛
- تدوین ضمانتنامههای اجرایی برای رفع خطرات ایمنی و سازگاری با تهدیدهای ملی؛
- ارزیابی مستمر تأثیر اقلیمی و اجتماعی بلندمرتبهسازی و انتشار آن بهصورت دورهای؛
- تضمین اجرای دقیق مصوبه با نظارت سازمانهای نظارتی و تخصصی مردمنهاد.
این مصوبه اگر بدون اصلاحات بنیادین اجرا شود، تهران را وارد فاز جدیدی از مشکلات زیرساختی، محیط زیستی و فرهنگی خواهد کرد. پایتختی که در غیاب شهرسازان به عنوان متخصصین اصلی شهرسازی پیش از این بار بحرانها را به دوش میکشید، حال باید خود را برای تجربه معضلاتی جدید آماده کند؛ مشکلاتی که حل آنها نه با شعار، بلکه با سیاستی فعال براساس کار تخصصی شهرسازی، بررسی فنی و نظم حرفهای قابل کنترل هستند.