رد شدن به محتوای اصلی

نگاهی به آینده بازارهای املاک؛ چالش‌های دولت و پیامدهایش

نگاهی به آینده بازارهای املاک؛ چالش‌های دولت و پیامدهایش

نویسنده: شهباز غفوری، شهرساز متخصص

این خرداد وارد فصلی شده‌ایم که بازارهای مسکن در پایتخت بیش از هر زمان دیگری تحت تأثیر رکود ساخت، سیاست‌های اشتباه و بی‌تدبیری در برنامه‌ریزی شهری قرار دارد. اخبار می‌گویند میانگین قیمت هر مترمربع آپارتمان در تهران از حدود ۴٫۳ میلیون تومان در زمستان به ۴٫۱۷ میلیون تنزل یافته است؛ یعنی افت حدود ۳ تا ۴ درصدی در کمتر از شش ماه!

بازارهای زمین نیز وارد روند اصلاح شده است؛ پس از جهش‌های قبلی، قیمت به حدود ۴٫۴ میلیون تومان بر مترمربع تنزل کرده، یعنی کاهش تقریبی ۱۰٪ از آغاز سال. این شرایط، گرچه گویای پایان دوره سفته‌بازی است، اما حکایت از خروج قیمت‌ها از توان مالی اکثریت شهروندان دارد.

در چنین شرایطی نرخ تورم نیز کاهش یافته اما همچنان سنگین است: طبق گزارش بانک مرکزی، تورم میانگین امسال حدود ۱۵٪ اعلام شده و مرکز آمار نرخ ۱۴٫۸٪ را ثبت کرده است؛ طبق برخی منابع معتبر، تورم نقطه‌به‌نقطه خرداد حدود ۲۷٫۷٪ بوده است.

در شرایطی که ساخت‌وساز همچنان کند است، افزایشی در قیمت واقعی مسکن رخ نداده، اما اجاره‌ها با فشار تقاضای مصرفی همچنان افزایشی بوده‌اند. این وضعیت منجر به «فشار تورم بر مستأجران» و کاهش شدید توان خرید مسکن، به‌ویژه برای طبقه میانی و پایین‌شهر شده است.

نگاهی به جغرافیای ساخت در تهران نشان می‌دهد پروژه‌های جدید عمدتاً در مناطق شمال ادامه دارند، در حالی‌که مناطق مرکزی (۶ تا ۱۲) عملاً متوقف‌اند. فقدان برنامه نوسازی داخلی، آثار زیانباری به همراه داشته و باعث شده مناطق توسعه‌یافته، تبدیل به مقاصد سرمایه‌گذاری شوند—صرف‌نظر از نیاز واقعی بومیان. این فرآیند، نشانه آشکار بی‌توجهی به سیاست توسعه متوازن شهری است.

همچنین به‌نظر می‌رسد دولت تصور می‌کند کاهش قیمت مسکن خودبه‌خود به رفع مشکل منجر خواهد شد، اما واقعیت آن است که بدون توسعه منابع درآمد مستأجران، تثبیت حقوق، یا افزایش تأمین ارزان مسکن، تنها سطوح بالای تقاضا تحت فشار فقر رنج خواهند برد. بدین‌ترتیب، رکود ساخت و عمق نابرابری همراه تورم، آسیب احتمالی در نیمه دوم سال را تشدید خواهد کرد.

بخش بزرگی از ناکارآمدی‌های پروژه‌های مسکونی ناتمام، در بستری از شکست‌های فنی و تضعیف ظرفیت‌های اجرایی شکل گرفته است. این پروژه‌ها نه‌تنها از نظر مالی و مدیریتی، بلکه از منظر مهندسی ساخت، جزئیات اجرایی، کنترل کیفیت و هماهنگی میان پیمان‌کاران با بحران‌های ساختاری مواجه‌اند. در بسیاری از موارد، الگوی به‌کارگیری نیروی انسانی به‌گونه‌ای بوده که نه مهارت کافی برای اجرای درست پروژه فراهم شده و نه ثبات و تداوم تیم‌های فنی تضمین گشته است. مجموعه‌ای از تصمیم‌گیری‌های نامنسجم، قراردادهای کوتاه‌مدت، پیمانکاران خُرد و مهاجرت گسترده‌ی نیروهای متخصص به کشورهای دیگر، زمینه‌ی بی‌ثباتی فنی را فراهم کرده‌اند.

یکی از نمودهای این ضعف، در کیفیت نازل سازه‌ها و ناهماهنگی میان اجزای مختلف ساختمان قابل‌مشاهده است. بناهایی با اسکلت‌های ناقص، دیوارچینی‌های رهاشده، پوشش‌های نامقاوم در برابر رطوبت یا تغییر دما، و سیستم‌های تاسیساتی نیمه‌کاره، تنها بخشی از پیامدهای این بحران‌اند. بررسی میدانی پروژه‌های رهاشده در تهران، شیراز و مشهد نشان می‌دهد که اغلب آن‌ها فاقد سیستم مستندسازی درست فرایند ساخت بوده‌اند و نقشه‌ها و مدارک فنی به‌روز یا قابل اتکایی در محل پروژه یافت نمی‌شود. چنین وضعیتی موجب می‌شود که حتی در صورت تمایل به تکمیل پروژه، هزینه بازبینی، اصلاح و ادامه‌ی ساخت گاه از هزینه‌ی آغاز یک پروژه‌ی جدید فراتر رود.

در بررسی منابع انسانی پروژه‌ها نیز با بحران مضاعفی روبه‌رو هستیم. نه‌تنها تعداد نیروهای ماهر در حوزه‌های مختلف ساخت‌وساز کاهش یافته، بلکه فرآیند تربیت نیروی جدید نیز متوقف یا ناکارآمد شده است. آموزش‌های فنی و حرفه‌ای در ایران به‌ویژه در دهه‌ی اخیر با افت کیفیت، کاهش بودجه، و گسست از نیازهای واقعی بازار مواجه شده‌اند. از سوی دیگر، ضعف در جذب و حفظ مهندسان معمار، عمران، برق و مکانیک موجب شده است که پروژه‌ها از هدایت فنی یکپارچه محروم باشند. بسیاری از مهندسان ترجیح داده‌اند از کشور مهاجرت کنند یا در حوزه‌هایی خارج از تخصص خود مشغول به‌کار شوند؛ در نتیجه، پروژه‌ها به دست نیروهای تجربی، بدون نظارت اصولی و در شرایط غیراستاندارد پیش می‌روند.

این وضعیت حتی در سطح مدیریتی نیز خود را نشان می‌دهد. سازمان‌ها و نهادهای مسئول به‌دلیل عدم یکپارچگی در سامانه‌های کنترل پروژه، فقدان شفافیت داده‌ها، و تغییرات پیاپی در کادر اجرایی، نتوانسته‌اند چارچوبی برای پی‌گیری فنی و نظارتی منظم برقرار کنند. وقتی پروژه‌ای نیمه‌کاره می‌ماند، هیچ نهاد مشخصی مسئولیت نهایی نظارت بر آن را برعهده نمی‌گیرد. شهرداری، نظام مهندسی، پیمانکار و حتی دستگاه بهره‌بردار، هر یک بخش‌هایی از مسئولیت را بر عهده دارند، اما در عمل هیچ‌کدام پاسخ‌گو نیستند. این پدیده را می‌توان یکی از مصادیق روشن بحران نهادی در ساختار فنی پروژه‌های عمرانی ایران دانست.

در مجموع، می‌توان گفت که سکونت‌گاه‌های ناتمام تنها زاییده کمبود بودجه یا تغییر دولت‌ها نیستند، بلکه در دل خود هشداری از فروپاشی ظرفیت‌های اجرایی و فنی را حمل می‌کنند. اگر قرار است این پروژه‌ها به سامان برسند، باید نخست یک بازسازی ساختاری در نظام فنی کشور صورت گیرد: آموزش مجدد نیروهای انسانی، بازتعریف جایگاه مهندسین در چرخه‌ی ساخت، بهبود سامانه‌های نظارتی و طراحی نهادهای پاسخ‌گو. در غیر این‌صورت، با انبوهی از سازه‌های متروک و ناپایدار مواجه خواهیم بود که نه‌تنها سرمایه‌های اقتصادی را هدر می‌دهند، بلکه پیکره‌ی شهرها را به ساختاری آسیب‌پذیر و نازیبا بدل می‌سازند.

اکنون بازارهای مسکن در ایران در وضعیتی کم‌تحرک اما مستعد دگرگونی‌های عمیق قرار گرفته است. چهار سال پیاپی افزایش قیمت مسکن به ویژه در بازه ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱، باعث شده که بخش بزرگی از تقاضای مصرفی از بازار حذف شده و بازار عمدتاً به دست بازیگران سفته‌باز، ساخت‌وسازهای سوداگرانه، و سرمایه‌های کلان بانکی افتاده باشد. اما اکنون، نشانه‌هایی از تغییر در ساختار عرضه و تقاضا، و همچنین در سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی، زمینه را برای بازنگری در تحلیل فنی فراهم کرده‌اند.

نخستین نکته، سکون محسوس در حجم معاملات مسکن از پاییز ۱۳۹۲ تاکنون است. مطابق آمار رسمی وزارت راه و شهرسازی، تعداد معاملات ثبت‌شده در تهران طی ماه‌های اخیر نسبت به دوره مشابه سال قبل کاهش چشم‌گیری داشته و بسیاری از پروژه‌های در حال ساخت در نیمه‌راه متوقف شده‌اند. این رکود، نه ناشی از کاهش عرضه، بلکه نتیجه ترکیب «قیمت‌های بالا + قدرت خرید پایین + نااطمینانی اقتصادی» است. قیمت‌های بالای حاصل از سال‌های تورم شتاب‌دار اکنون با تقاضای واقعی انطباق ندارد. توان خرید طبقات متوسط به‌ویژه در کلان‌شهرها، به‌گونه‌ای تحلیل رفته که حتی برای واحدهای کوچک هم متقاضی واقعی کم است.

از سوی دیگر، ساخت‌وسازهای انبوه که در سال‌های قبل عمدتاً از سوی نهادهای عمومی یا وابسته به نهادهای قدرت تأمین مالی می‌شدند، به‌دلیل کسری بودجه و دشواری تأمین نقدینگی، دچار وقفه‌های اجرایی شده‌اند. اگرچه همچنان پروژه‌های نمادین در حاشیه شهرهای بزرگ یا شهرهای جدید ادامه دارند، اما روند عمومی بازار از فاز انبساط خارج شده است. تحلیل فنی نشان می‌دهد که سازندگان خرد و متوسط (بویژه در محله‌های میانی شهر) تمایلی به آغاز پروژه‌های جدید ندارند و ترجیح می‌دهند پروژه‌های ناتمام را به پایان برسانند. درنتیجه، در نیمه دوم سال ۱۳۹۳ احتمالاً شاهد کاهش محسوس در پروانه‌های ساختمانی صادرشده خواهیم بود.

در سطح کلان‌تر، سیاست‌های دولت یازدهم نیز تأثیر قابل‌توجهی در شکل‌گیری انتظارات فعالان بازار گذاشته است. کاهش نرخ تورم ماهانه، ثبات نسبی ارز، و سیگنال‌های ضدتورمی از سوی بانک مرکزی باعث شده که «ذهنیت افزایشی» بسیاری از سازندگان و خریداران تعدیل شود. برخلاف سال‌های گذشته که انتظار افزایش سالانه قیمت مسکن یک پیش‌فرض عمومی بود، اکنون بسیاری از تحلیلگران و حتی بنگاه‌داران محلی نیز معتقدند که قیمت‌ها یا در همین سطوح باقی می‌مانند یا با اصلاح آرام مواجه خواهند شد. از این‌رو، می‌توان پیش‌بینی کرد که در نیمه دوم ۱۳۹۳، رشد قیمت مسکن در سطح ملی متوقف شود و در برخی نقاط حتی کاهش یابد، به‌ویژه در مناطقی که مازاد عرضه طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ انباشته شده است.

در بُعد نیروی انسانی، رکود در بخش مسکن به‌سرعت خود را در کاهش اشتغال ساختمانی نشان داده است. بسیاری از کارگران فصلی، استادکارها، و پیمانکاران جزء، از پروژه‌ها کنار گذاشته شده‌اند یا با تعویق پرداخت مواجه‌اند. برآورد می‌شود که در صورت ادامه این رکود تا پایان سال، نرخ بیکاری در بخش ساختمان به‌شکل محسوسی افزایش یابد. این مسئله نه‌تنها پیامدهای اجتماعی دارد، بلکه به کاهش مهارت‌های فنی در بلندمدت نیز می‌انجامد، زیرا افراد متخصص ممکن است به سمت شغل‌های غیرمرتبط مهاجرت کنند. دولت اگر قصد احیای این بخش را دارد، باید مشوق‌هایی برای پروژه‌های شهری کوچک‌مقیاس، نوسازی بافت فرسوده، و حمایت از توسعه‌گران خرد در نظر بگیرد.

در مجموع، وضعیت بازارهای املاک در سال جاری، بیش از آن‌که در مسیر رشد یا سقوط قرار داشته باشد، در مرحله‌ای از «تأمل و انتظار» است. نه سرمایه‌گذار انگیزه‌ای جدی برای ورود دارد، نه خریدار قدرت خرید کافی دارد، و نه دولت ابزار اجرایی فوری برای تحریک بازار در اختیار دارد. آینده این بازارها، به‌طور مستقیم به روندهای کلان اقتصاد، توافقات بین‌المللی، اصلاح نظام بانکی، و سازوکارهای جدید عرضه مسکن وابسته است. اگر نشانه‌های بهبود اقتصادی در ماه‌های آینده تقویت شود، ممکن است نیمه دوم سال با جان‌گرفتن آرام پروژه‌های متوسط همراه شود. در غیر این صورت، سال ۱۳۹۳ به عنوان یک سال گذار و انتظار در حافظه بازارهای املاک ثبت خواهد شد.

اگر روند سه‌ماهه‌ی نخست سال ۱۳۹۳ را مبنا قرار دهیم، به‌نظر می‌رسد بازارهای املاک به ویژه مسکن ایران در ادامه‌ی سال، نه جهش خواهد کرد، نه فروپاشی خواهد داشت. وضعیت آن بیشتر به یک «تعلیق» می‌ماند؛ بازاری در وقفه، که چشم‌انتظار گره‌گشایی‌های بیرونی است. در سطح تقاضا، رکود تورمی همچنان فشاری مضاعف وارد می‌کند: درآمدهای حقیقی خانوار کاهش یافته و قدرت خرید به‌وضوح فرسوده شده است. حتی در صورت دسترسی آسان‌تر به وام یا تسهیلات، تقاضای مصرفی به دلیل نااطمینانی گسترده نسبت به آینده‌ی اقتصادی، تمایل چندانی به ورود به بازار ندارد. از سوی دیگر، تقاضای سرمایه‌ای نیز مردد است: در غیاب اطمینان از تداوم نرخ رشد، املاک دیگر پناهگاه مطمئن سرمایه‌ نیست.

در سطح عرضه، بسیاری از پروژه‌های ساختمانی نیمه‌کاره‌اند یا با سرعت کمتری پیش می‌روند. اگرچه برخی سازندگان امیدوارند که با «احیای تدریجی تقاضا» رونق به بازار بازگردد، اما در عمل، بیشترشان محتاط شده‌اند و وارد فاز «صبر و انتظار» شده‌اند. سیاست‌گذار نیز تا اینجای سال، بیشتر ناظر بوده تا مداخله‌گر. اگر دولت در ماه‌های آتی بتواند مسیر مذاکرات هسته‌ای را به‌گونه‌ای مدیریت کند که سیگنال‌های مثبت به بازار بدهد، شاید در نیمه‌ی دوم سال، شاهد جابه‌جایی نسبی در بازار باشیم. اما تا زمانی که سرنوشت روابط خارجی، آزادسازی منابع ارزی و سیاست‌های مالی دولت روشن نباشد، نمی‌توان از رونق یا رکود سخن گفت.

همچنین، متغیر تورم به‌عنوان عامل اصلی تأثیرگذار بر مسکن، باید در تحلیل‌های آتی جدی گرفته شود. اگرچه نرخ تورم در ماه‌های نخست سال ۱۳۹۳ روند کاهشی داشته، اما این کاهش هنوز به سطحی نرسیده که باعث کاهش محسوس قیمت‌ها در بازار دارایی‌ها شود. بازارهای املاک به ویژه مسکن همچنان خود را با انتظارات تورمی تطبیق می‌دهد، و بسیاری از فروشندگان حاضر نیستند قیمت‌های پیشنهادی را تعدیل کنند. این نوع چسبندگی قیمت، عملاً حجم معاملات را کاهش داده، بی‌آنکه به اصلاح واقعی قیمت‌ها بینجامد.

از زاویه‌ای دیگر، نباید از تأثیر روانی تحولات سیاسی غافل شد. اگر در تابستان و پاییز، روند مذاکرات به سمت توافق موقت یا پایدار برود، می‌توان انتظار داشت که بخشی از سرمایه‌های سرگردان از بازارهای غیرمولد مانند ارز و سکه، دوباره به سوی بازار مسکن متمایل شوند. این اتفاق البته یک‌باره نخواهد بود، بلکه در صورت وقوع، به شکل تدریجی و در قالب پروژه‌های بزرگ‌تر ساختمانی و با مشارکت بخش خصوصی ظاهر خواهد شد. اگر چنین چرخشی رخ دهد، ممکن است پایان سال ۱۳۹۳ آغاز یک موج جدید سرمایه‌گذاری در ساخت‌وساز باشد.

اما اگر چشم‌انداز سیاسی همچنان مبهم بماند، و دولت نیز از ارائه‌ی سیاست‌های روشن حمایتی یا کنترلی پرهیز کند، احتمال دارد که بازارهای املاک در سال ۱۳۹۳ عملاً در نقطه‌ی ایستایی باقی بماند. در چنین سناریویی، قیمت اسمی مسکن ممکن است ثابت بماند یا حتی اندکی افزایش یابد، اما با توجه به نرخ تورم عمومی، این رشد واقعی نخواهد بود و افت ارزش حقیقی دارایی ادامه خواهد یافت. از این رو، بازار مسکن ۱۳۹۳ را نه باید بازار سود دانست و نه بازار زیان، بلکه بازار «انتظار» است؛ انتظاری که به آینده‌ی سیاست‌های کلان کشور گره خورده است.

مطالب پرخواننده

شیکیتا گانای؛ پذیرش آن‌چه نمی‌توان تغییر داد

شیکیتا گانای؛ پذیرش آن‌چه نمی‌توان تغییر داد نویسنده: شهباز غفوری «شیکیتا گانای» (Shikata ga nai) عبارتی است ژاپنی که به‌سادگی می‌توان آن را به این معنا ترجمه کرد: «کاری نمی‌توان کرد» یا «چاره‌ای نیست». اما فراتر از یک جمله‌ی ساده‌ی تسلیم، این مفهوم در فرهنگ ژاپنی ریشه‌ای عمیق در واقع‌گرایی، تاب‌آوری و نگاه کاربردی به محدودیت‌های زندگی دارد. ژاپنی‌ها با گفتن این عبارت، در برابر شرایطی که فراتر از کنترل آن‌هاست، حالت پذیرش فعالانه‌ای اتخاذ می‌کنند. نه از سر انفعال، بلکه برای آن‌که نیروی ذهنی و عاطفی خود را بر آن‌چه می‌توان تغییر داد متمرکز کنند. در بسیاری از موقعیت‌ها، انسان‌ها با پدیده‌هایی روبه‌رو می‌شوند که خارج از اراده و اختیار آن‌هاست: از بلایای طبیعی تا اشتباهات تاریخی، بیماری، مرگ، شکست‌های ناگهانی یا بی‌عدالتی‌های ساختاری. در این موقعیت‌ها، انکار، خشم، یا مقاومت مداوم، تنها منجر به فرسایش ذهنی و سردرگمی بیشتر می‌شود. شیکیتا گانای، روشی برای مدیریت این واقعیت‌هاست؛ نه با فرار، بلکه با پذیرش خردمندانه. این پذیرش البته به معنای کنار کشیدن از اق...

میهن دوستی: تعلق، فردیت و همبستگی انسانی

میهن‌دوستی: تعلق، فردیت، و همبستگی انسانی نویسنده: شهباز غفوری میهن‌دوستی، در ساده‌ترین معنای خود، به احساسی از تعلق و علاقه به سرزمینی گفته می‌شود که فرد در آن زاده شده، زیسته یا به آن احساس خانه‌بودگی دارد. این احساس، برخلاف بسیاری از برساخته‌های ایدئولوژیک، نه محصول مهندسی اجتماعی بلکه بازتابی از تجربه‌ی زیسته، حافظه‌ی بدنی، خاطره‌ی جمعی و پیوندهای عاطفی انسان با مکان است. میهن‌دوستی برآمده از تماس طولانی‌مدت فرد با یک اقلیم، زبان، سبک زیست، فضای شهری، معماری، و روابط انسانی خاص است که در گذر زمان بدل به بخشی از موجودیت شخصی می‌شود، بی‌آنکه الزاماً مستلزم نفی دیگران یا حذف تفاوت‌ها باشد. این احساس، در شکل اصیل و طبیعی خود، هم‌زاد فردیت است. انسان می‌تواند به مکان خود دلبسته باشد، بی‌آنکه این دلبستگی را به نفرت از مکان‌های دیگر یا انسان‌های متفاوت ترجمه کند. درست برخلاف ملی‌گرایی که بر همگن‌سازی اجباری تکیه دارد، میهن‌دوستی به تفاوت‌ها احترام می‌گذارد؛ زیرا نقطه‌ی آغاز آن، فرد است نه «ملت» به‌مثابه یک کل انتزاعی. در میهن‌دوستی، فرد با تمام ویژگی‌های انسانی‌اش، از...

دومینوی سقوط پایتخت

دومینوی سقوط پایتخت، مصوبه «صدور پروانه ساخت در اراضی ذخیره» توسعه و نامانا با اولویت درآمدزایی نویسنده: شهباز غفوری چند روز پس از تصویب این مصوبه، نگرانی‌های متخصصان و دست‌اندرکاران عرصه‌ی شهرسازی دامن پایتخت را دربرگرفته است. هدف اعلام‌شده برای افزایش درآمدزایی و تسهیل ساخت در زمین‌هایی با وضعیت توسعه‌ای نامشخص، در عمل به سیاستی منجر شده که بدون بررسی فنی، امنیتی و محیط‌زیستی، زمینه‌ساز خسارت‌های طولانی مدت برای شهر خواهد بود. ارجحیت درآمد بر امنیت کالبدی: این طرح در شرایطی اجرایی شد که هیچ تضمینی برای ساخت ایمن ساختمان‌ها و تجهیزات خدماتی ارائه نمی‌دهد. پروانه‌هایی که صرفاً بر مبنای درآمد فروخته می‌شوند، بدون آنکه تکنولوژی مناسب مقاوم‌سازی، سیستم‌های ایمنی یا مانایی محیطی بررسی شده باشند، صادر می‌شوند. در نتیجه، ممکن است در مناطقی با خاک حساس یا در مرزهای خطر فرونشست یا ایستایی روبه‌رو شویم. نبود حضور کارشناسی شهرسازان: بررسی تأثیر نتیجه این تصمیم بر طراحی‌های شهری، زیرساخت و کیفیت عمرانی شهری، حتی به صورت حداقلی هم انجام نشده است. مهندسان عمران یا برنامه‌ریز...

بازسازی، نه بازمعماری

بازسازی، نه بازمعماری: تأملی بر مسابقه طراحی برای ساختمان شیشه‌ای نویسنده: شهباز غفوری ساختمان شیشه‌ای صداوسیما، از آثار ماندگار دفتر عبدالعزیز فرمانفرمائیان، تنها یک بنای اداری نیست؛ بلکه بخشی از حافظه‌ فضایی و رسانه‌ای ایران است. این ساختمان که در اواخر دهه ۱۳۴۰ طراحی شد، از نمونه‌های برجسته معماری بروتالیستی در سطح آسیا و حتی جهان به‌شمار می‌رود. ترکیب شفافیت مدرن در نمای شیشه‌ای با صراحت سازه‌ای بتن، در کنار نسبت‌های فضایی هوشمندانه، این اثر را به نمادی از آفرینش معماری در بستر فرهنگ ایرانی بدل کرده است. ساختار حجمی، نقشه‌ها و مواجهه دقیق این ساختمان با محورهای شهری پیرامون، نشان از درکی عمیق از هم‌نشینی عملکرد، فرم و معنا دارد. در چنین سطحی از اصالت و استناد، هرگونه اقدام برای بازتعریف فرم یا برگزاری مسابقه‌ طراحی می‌تواند با خطر کاستن از لایه‌های حافظه‌ معماری همراه شود. رویکرد بازسازی در اینجا نیازمند دقتی فراتر از نوآوری است؛ و وفاداری به اصالت را طلب می‌کند. اعلام استفاده از الگوی مسابقه معماری برای بازسازی این بنا از سوی نهادهای متولی، و ارجاع به ت...

میهن دوستی و ملی‌گرایی؛ دو رویکرد متفاوت به تعلق و هویت

میهن‌دوستی و ملی‌گرایی؛ دو رویکرد متفاوت به تعلق و هویت نویسنده: شهباز غفوری میهن‌دوستی و ملی‌گرایی، دو مفهومی هستند که در نگاه نخست، شباهت‌های زیادی به هم دارند، اما در باطن، تفاوت‌هایی بنیادین و تعیین‌کننده میان آن‌ها وجود دارد. این دو رویکرد، هر یک نحوه‌ای متفاوت از فهم تعلق به مکان، هویت جمعی، و نقش فرد در اجتماع را عرضه می‌کنند؛ تفاوتی که نه تنها در حوزه نظری، بلکه در عمل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز پیامدهای عمیقی دارد. در این یادداشت، به مقایسه‌ی این دو مفهوم می‌پردازیم تا بتوانیم روشن‌تر دریابیم که چرا تمایز میان میهن‌دوستی و ملی‌گرایی بیش از آن‌که ظاهری باشد، ماهوی است. در اصل، میهن‌دوستی احساسی است طبیعی، زیسته، و ریشه‌دار در تجربه‌ی فرد با مکان و زمان. فرد میهن‌دوست، محل تولد، زیست، و خاطرات خود را دوست دارد، بی‌آنکه این دلبستگی مستلزم حذف یا انکار دیگران باشد. میهن‌دوستی بر پایه‌ی احترام به فردیت هر انسان شکل می‌گیرد و فرد را در مرکز تجربه قرار می‌دهد. برعکس، ملی‌گرایی ساختاری ایدئولوژیک است که هویت جمعی را به شکل انتزاعی و یکپارچه تعریف می‌کند و افراد ر...

هفده اصل زیبایی‌شناسی ایرانی

۱۷ اصل زیبایی‌شناسی ایرانی نویسنده: شهباز غفوری زیبایی‌شناسی ایرانی نه مجموعه‌ای پراکنده از سلیقه‌ها و ذوق‌ها، بلکه شبکه‌ای ژرف و پیوسته از ادراک، معنا، فرهنگ و تجربه تاریخی است. در طول هزاران سال، از خط میخی ایلامی تا کاشی‌کاری صفوی، از باغ ایرانی تا خوشنویسی نستعلیق، و از خانه‌ای روستایی تا آیین‌های مردمی، نوعی نگاه ویژه به زیبایی در ایران شکل گرفته که با واژگان غربی به‌تمامی قابل وصف نیست. این یادداشت، با تکیه بر واژگان فارسی اصیل و تحلیل مفهومی، تلاش می‌کند ۱۷ اصل بنیادین این زیبایی‌شناسی را بازشناسایی و طبقه‌بندی کند؛ اصولی که نه تنها ریشه در رسوم دارند، بلکه همچنان قابلیت تفسیر و به‌کارگیری در هنر، طراحی، معماری و فرهنگ معاصر ایران را دارا هستند. نظام زیبایی‌شناسی ایرانی را باید نه صرفاً در جلوه‌های بصری، بلکه در ساختار ذهنی و هستی‌شناختی فرهنگ ایرانی جست. به همین دلیل، هر اصل معرفی‌شده، هم به‌مثابه یک تجربه حسی و هم یک نگرش وجودی قابل درک است. در ادامه، این ۱۷ اصل با شرح دقیق، تحلیل معنایی و جایگاه فرهنگی‌شان معرفی می‌شوند. ۱. زاستار (هم‌آوایی با خلقت): این اصل...

حافظه‌ای که زنده نیست

حافظه‌ای که زنده نیست نویسنده: شهباز غفوری نظم ذهنی، برای بسیاری، از طریق ثبت و طبقه‌بندی پیوسته‌ی افکار و ایده‌ها حاصل می‌شود. عده‌ای برای این منظور به سراغ سیستم‌های یادداشت‌برداری دیجیتال می‌روند؛ ساختارهایی که نوشتن را به معماریی از پوشه‌ها، پیوندها و بازیابی‌های بعدی بدل می‌کنند. در نگاه نخست، چنین سامانه‌ای نشانه‌ای از کنترل ذهنی، دقت فکری، و پایداری معناست. اما زیر این ساختار منظم، روندی پنهان جریان دارد: ایستایی تجربه و مرگ تدریجی تفکر در لحظه. ذخیره‌سازی، اگر به عادت تبدیل شود، به‌جای اینکه به گسترش ظرفیت ذهنی منجر شود، به تمرکز بر گذشته‌هایی می‌انجامد که دیگر نه واقعی‌ هستند، نه مفید. آنچه روزی به انگیزه‌ای زنده پیوند داشت، حالا در قالب فایل‌ها و پوشه‌هایی بی‌جان قرار گرفته است که تنها به شرط مراجعه‌ای دوباره، دوباره فعال می‌شوند و اغلب هرگز نمی‌شوند. ذهن، در این مسیر، از زیستن در اکنون بازمی‌ماند و به مدیریت انبارهای شناختی مشغول می‌شود. هر نوشته‌ای، به‌محض آن‌که برای بایگانی تولید شود، بخشی از قابلیت سیال خود را از دست می‌دهد. ایده‌ها، به‌جای اینکه ابزارهای ح...

کربن صفر: فراتر از اصول معماری احیاگر

فراتر از کربن صفر: اصول معماری احیاگر نویسنده: شهباز غفوری مفهوم ساختمان‌های کربن صفر؛ یعنی سازه‌هایی که به‌اندازه انرژی مصرفی خود تولید می‌کنند، گامی مهم در مسیر معماری مانا محسوب می‌شود. با این حال، در مواجهه با چالش‌های پیچیده اقلیمی، صنعت معماری به سمت چشم‌اندازی بلندپروازانه‌تر حرکت کرده است: معماری احیاگر. طراحی احیاگر تنها به کاهش آسیب قانع نیست؛ هدف آن بازسازی و غنی‌سازی اکوسیستم‌ها، ارتقای کیفیت زندگی انسان و تقویت پیوندهای اجتماعی است. در این دیدگاه، ساختمان‌ها نه موجودیت‌های منفعل، بلکه بازیگرانی فعال در بهبود محیط زیست تلقی می‌شوند و نگرشی جامع به پایداری ارائه می‌کنند که فراتر از معیارهای انرژی است و شامل تنوع زیستی، چرخه‌های آب، مصالح و رفاه اجتماعی نیز می‌شود. اگر پایداری به کاهش آسیب تمرکز دارد، احیاگری به مشارکت مثبت می‌اندیشد. معماری احیاگر ساختمان‌ها را به عنوان عاملان اکولوژیک و اجتماعی در نظر می‌گیرد؛ سازه‌هایی که می‌توانند کربن جذب کنند، خاک را بازسازی کنند، آب را تصفیه کنند و سلامت ذهنی و جسمی کاربران را ارتقا دهند. این تغییر پارادایم نشان‌دهنده درکی ...

زبان‌شناسی مفاهیم کلیدی در شهرسازی

زبان‌شناسی مفاهیم کلیدی در شهرسازی نویسنده: شهباز غفوری زبان به عنوان نظامی از نشانه‌ها و معانی، نه تنها ابزار انتقال مفاهیم است بلکه در شکل‌گیری فهم ما از جهان و فضای زیست‌شده‌مان نقش بنیادی دارد. در حوزه شهرسازی، واژگان و مفاهیم کلیدی همچون بافت ، توسعه ، زیرساخت ، محله ، فضا ، هویت ، و پایداری تنها تعاریف فنی نیستند؛ بلکه حامل بار معنایی، تاریخی و گاه ایدئولوژیک هستند که بر تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های شهری اثرگذارند. زبان‌شناسی به ما این امکان را می‌دهد که به ریشه‌های معنایی این مفاهیم بازگردیم و نحوه شکل‌گیری، تحول و کاربست آن‌ها را در گفتمان حرفه‌ای و عمومی تحلیل کنیم. بسیاری از اصطلاحات رایج در ادبیات شهرسازی، به ویژه در ترجمه و اقتباس از منابع غربی، دچار تغییر معنا یا کج‌فهمی شده‌اند که در نهایت به انحراف تصمیم‌گیری‌ها در برنامه‌ریزی و طراحی شهری منجر می‌شود. به عنوان مثال، واژه بافت در زبان فارسی بار معنایی خاصی دارد که در ترکیب با اصطلاحات تخصصی نظیر بافت فرسوده یا بافت تاریخی گاه دچار ابهام می‌شود. در حالی که در زبان انگلیسی واژه‌ه...

مصالح زنده: میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی

مصالح زنده: میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی نویسنده: شهباز غفوری مفهوم مصالح زنده مرز میان زیست‌شناسی و ساخت‌وساز را دگرگون کرده است. برخلاف مصالح سنتی که ماهیتی بی‌جان و ایستا دارند، مصالح زنده قادر به رشد، سازگاری و حتی خودترمیمی هستند. این مصالح با بهره‌گیری از میکروارگانیسم‌ها، سلول‌های گیاهی و سایر عوامل زیستی، سامانه‌هایی پاسخگو و احیاگر برای محیط ساخته‌شده ایجاد می‌کنند. میسلیوم، جلبک و کامپوزیت‌های باکتریایی به‌عنوان نامزدهای پیشرو در آینده طراحی زیست‌یکپارچه در حال ظهورند و تولید کم‌کربن، چرخه‌های حیات بسته و ویژگی‌های زیبایی‌شناسانه نوینی را ارائه می‌دهند که مرز میان طبیعت و معماری را محو می‌سازد. میسلیوم: شبکه‌های قارچی به‌عنوان عناصر سازه‌ای میسلیوم، شبکه ریشه‌ای قارچ‌ها، به‌عنوان ماده‌ای سبک و زیست‌تخریب‌پذیر برای ساخت‌وساز مورد توجه قرار گرفته است. زمانی که بر روی ضایعات کشاورزی پرورش یابد، به پانل‌هایی متراکم و اسفنج‌مانند تبدیل می‌شود که ذاتاً مقاوم در برابر آتش و عایق حرارتی هستند. امروزه کامپوزیت‌های میسلیومی در بسته‌بندی و سازه‌های مو...