افول پیادهمداری در سایه سوداگری شورای شهر
نویسنده: شهباز غفوری
در واپسین ماههای سال ۱۳۹۸، زمانی که اپیدمی کرونا آرامآرام به یکی از بحرانهای جهانی بدل میشد، شورای شهر تهران و شهرداری پایتخت تصمیماتی اتخاذ کردند که بیش از آنکه راهگشا باشد، حامل نشانهای از فروپاشی نگاه پیادهمدار و انسانمحور در مدیریت شهری بود. گرانی پیدرپی بلیت مترو و اتوبوس، همزمان با افزایش مداوم کرایه تاکسی، نه فقط فشار بیشتری بر شهروندان کمدرآمد وارد کرد، بلکه ضربهای جدی بر انگیزهی ترک خودروی شخصی از سوی شهروندان طبقه متوسط وارد ساخت.
در فاصلهای کمتر از ده ماه، هزینهی بلیت مترو و اتوبوس، دو مرتبه افزایش یافت و در مجموع به حدود پنجاه درصد رشد رسید. کرایه تاکسی نیز، که پیشتر در ابتدای سال و آبانماه دو بار افزایش یافته بود، بار دیگر با افزایشی ۲۵ درصدی روبهرو شد. همهی این تغییرات در بستری از بحرانهای بهداشتی و تورم افسارگسیخته رخ داد؛ شرایطی که در آن، کمدرآمدترین اقشار جامعه، نه انتخابی میان حملونقل عمومی و خودروی شخصی، بلکه ناگزیر از تحمل خدمات معیوب و گران بودند.
آنچه این تصمیمها را نگرانکنندهتر میکند، تناقض فاحش میان ادعاهای مدیریت شهری و واقعیتهای اجرایی است. شهرداری تهران، بارها از اولویت دادن به پیادهمداری، توسعه حملونقل عمومی، و محدودسازی فضاهای سواره سخن گفته بود. اما پروژههای عمرانی که با بودجههای سنگین اجرا شدند، عمدتاً سوارهمحور و خودروگرا بودند؛ در حالی که پیادهروها، ایستگاههای اتوبوس و مترو، و تجهیزات جانبی مانند پلهبرقی، آسانسور، راهنماهای نابینایان، رمپها و صندلیها در وضعیت اسفناکی به سر میبردند.
برای یک شهروند سالمند، یا فردی دارای ناتوانی حرکتی، مسیر خانه تا محل کار با حملونقل عمومی، سفری پر از مانع و بیاحترامی است. برای کودکی که باید با مادر خود از پلهبرقی خاموش عبور کند، یا برای کارگری که در ساعات ابتدایی صبح با ازدحام اتوبوسها مواجه میشود، شعارهای مدیریت شهری در مورد عدالت فضایی، یادآور طنزی تلخ است.
بحران پاندمی کرونا در این میان، تضاد میان عمل و ادعا را آشکارتر ساخت. استفاده از مترو و اتوبوس بهطور طبیعی کاهش یافت، زیرا مردم نگران انتقال ویروس در فضاهای بسته و پر ازدحام بودند. اما به جای آنکه شهرداری با سیاستهایی نظیر تهویه بهتر، افزایش سرفاصله ناوگان، یا کاهش هزینهها برای ترغیب استفاده از حملونقل عمومی وارد عمل شود، به سادهترین و کوتاهمدتترین راه ممکن متوسل شد: گران کردن. در چنین فضایی، پیادهمداری نه تنها حمایت نشد، بلکه عملاً در برابر منطق سود و هزینه به حاشیه رانده شد.
نظام مدیریت شهری در ایران، بهویژه در پایتخت، در دهههای گذشته همواره از بحران تضاد اهداف رنج برده است. از یکسو سخن از توسعه انسانمحور و زیستپذیر، و از سوی دیگر اولویتدادن به پروژههای زیرساختی، سودمحور، و اتکاپذیر بر منابع مالی نامانا نظیر فروش مازاد و نامتاوزن حق توسعه (تراکمفروشی)، عوارض ساختمانی و مشارکت با بخش خصوصی. این تضاد، نه صرفاً خطایی نظری، بلکه حامل نتایجی زیانبار در عرصهی زیست روزمرهی شهروندان است. پیادهمداری، که باید یکی از بنیانهای سلامت، مانایی محیطی، و عدالت فضایی باشد، بهسادگی قربانی نگاه رانتی، کوتاهمدت، و کالایی به شهر میشود.
در این میان، حذف تدریجی مردم از معادلات تصمیمگیری و نبود مکانیسمهای پاسخگویی شفاف، وضعیت را پیچیدهتر کرده است. افزایش قیمتها، اغلب بیآنکه تحلیل هزینه-فایده دقیقی در اختیار افکار عمومی قرار گیرد، در جلسات غیرشفاف شوراها تصویب و ابلاغ میشود. حتی در مواردی که صدای اعتراض شهروندان بلند میشود، پاسخی ساختاری یا سیاستمدارانه وجود ندارد. بدتر آنکه هزینهی چنین تصمیمهایی، نه بر دوش گروههای برخوردار، بلکه همواره بر دوش طبقات فرودست است؛ همان کسانی که نه خودروی شخصی دارند و نه بیمه درمانی، نه خانهی امن و نه تریبونی برای اعتراض.
در شهری چون تهران، که با تنشهای اقلیمی، ترافیکی، و محیطزیستی متعددی روبهروست، حمایت از پیادهمداری نه یک ترجیح اخلاقی یا فرهنگی، بلکه ضرورتی ساختاری برای بقاست. حملونقل عمومیِ کارآمد، دسترسپذیر و ارزان، باید اولویت نخست باشد. پیادهروهای ایمن، مسیرهای سایهدار، امکانات رفاهی، مسیرهای دوچرخه، و توقفگاههای قابل اتکا، ابزارهایی هستند که میتوانند رفتار ترافیکی شهروندان را تغییر دهند. اما در غیاب چنین زیرساختهایی، و با گرانی روزافزون، مردم نهتنها به استفاده از خودروی شخصی ترغیب میشوند، بلکه عملاً به ترک فضاهای عمومی و در نهایت انزوای فضایی کشانده میشوند.
یادداشت حاضر، نه برای گلایه از تصمیمی در گذشته، بلکه برای ثبت روندی نگرانکننده است. روندی که اگر ادامه یابد، به فروپاشی کامل اندیشه پیادهمداری در ایران منجر خواهد شد. اگر شهر را از منظر انسان و نه از منظر بودجه و خودرو نگاه کنیم، پیادهمداری نه شعار، بلکه بنیان شهر سالم و مانا آینده خواهد بود.