بازار و توسعه شهری؛ ضرورت درک همزمان دو منطق متفاوت
نویسنده: شهباز غفوری
توسعه شهری و بازار، دو نیروی کلیدی در شکلگیری فضای شهریاند که گاه در هماهنگی کاملاند و گاه در تنش دائمی. این دو منطق متفاوت—یکی مبتنی بر منفعت فردی، و دیگری عمومی و مبتنی بر منفعت عمومی—در همتنیدگی پیچیدهای در فضاهای شهری امروز حضور دارند. درک این دوگانگی و مدیریت آن، لازمه برنامهریزی کارآمد، واقعگرایانه و بادوام در زمینه توسعه شهری است.
بازار با منطق عرضه و تقاضا کار میکند. سرمایهگذار به دنبال بیشینهسازی سود است و تلاش میکند با حداقل هزینه، بیشترین بازده را کسب کند. در مقابل، توسعه شهری باید در پی ارتقای کیفیت زندگی، عدالت فضایی، و مانایی اجتماعی باشد. در بسیاری از شهرهای ایران، این دو هدف نه تنها همراستا نبودهاند، بلکه اغلب در تضاد با یکدیگر قرار گرفتهاند.
یکی از چالشهای اساسی آن است که نهادهای عمومی بهجای مدیریت بازار، یا به آن بیتوجهاند یا خود تبدیل به بازیگران فعال بازار شدهاند. شهرداریها با فروش منفعت طلبانه حق توسعه (تراکم) و مجوز، عملاً به درآمدزایی از بازار پرداختهاند و در نتیجه از جایگاه تنظیمگر خارج شدهاند. این تغییر نقش، تعادل حساس میان منافع عمومی و سود اقتصادی را برهم زده است.
از سوی دیگر، بخش خصوصی نیز اغلب طرحهای شهری و نظامات شهرسازی را مانعی در برابر سوددهی میبیند. مقررات ساخت، ضوابط ارتفاع، و محدودیتهای کاربری از دید بسیاری از توسعهدهندگان، نه ابزاری برای بهبود کیفیت فضا، بلکه مانعی برای بهرهبرداری اقتصادی تلقی میشود. این سوءبرداشت، حاصل نبود گفتوگو میان دو بخش و فقدان شفافیت در سیاستگذاری است.
راهحل نه در حذف یکی به نفع دیگری، بلکه در طراحی ساختارهایی است که این دو منطق را به گفتوگو وادارد. سیاستهای تشویقی، ابزارهای تنظیمگری هوشمند، و شفافیت در فرایندهای اداری، میتوانند به تعادل میان سودآوری و منافع جمعی کمک کنند. مثلاً، طرحریزی مشارکتی، قراردادهای توسعه مشترک، و ابزارهای مالیاتی هوشمند، سازوکارهاییاند که در بسیاری کشورها موفق عمل کردهاند.
همچنین، تقویت سواد اقتصادی در میان شهرسازان و تقویت درک ارزش افزوده شهری در میان فعالان بازار، از جمله اقداماتی است که میتواند به کاهش شکاف و افزایش همکاری کمک کند. نهادهای دانشگاهی، انجمنهای حرفهای و رسانههای تخصصی باید نقشی فعال در ایجاد این گفتوگو ایفا کنند.
در نهایت، باید بپذیریم که توسعه شهری بدون بازار ممکن نیست، اما بازاری بیقاعده نیز به زوال کیفیت فضا خواهد انجامید. هدف باید یافتن نقطه تعادل میان این دو باشد: توسعهای که هم سودآور باشد، هم مانا، هم پاسخگو به نیازهای بازار، هم همراستا با منافع عمومی.